s اشعار حافظ شیرازی :: کتاب بهرام

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام
طبقه بندی موضوعی
آخرین کامنت های شما
  • ۱۷ آبان ۰۲، ۱۳:۴۷ - محسن
    😱🤮
s

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اشعار حافظ شیرازی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

دیوان حافظ : غزل شمارهٔ ۴۸۸


سحرم هاتف میخانه به دولتخواهی

گفت بازآی که دیرینه این درگاهی

♥️

همچو جم جرعه ما کش که ز سر دو جهان

پرتو جام جهان بین دهدت آگاهی

♥️
بر در میکده رندان قلندر باشند

که ستانند و دهند افسر شاهنشاهی

♥️

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

دیوان حافظ : غزل شمارهٔ ۴۸۹

 
ای در رخ تو پیدا انوار پادشاهی

در فکرت تو پنهان صد حکمت الهی

✔✔✔
کلک تو بارک الله بر ملک و دین گشاده

صد چشمه آب حیوان از قطره سیاهی

✔✔✔

بر اهرمن نتابد انوار اسم اعظم

ملک آن توست و خاتم فرمای هر چه خواهی

✔✔✔

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

دیوان حافظ : غزل شمارهٔ ۴۹۰ 


در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی

خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی


دل که آیینه شاهیست غباری دارد

از خدا می‌طلبم صحبت روشن رایی


کرده‌ام توبه به دست صنم باده فروش

که دگر می نخورم بی رخ بزم آرایی


  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

دیوان حافظ : غزل شمارهٔ ۴۹۱

 

به چشم کرده‌ام ابروی ماه سیمایی

خیال سبزخطی نقش بسته‌ام جایی


امید هست که منشور عشقبازی من

از آن کمانچه ابرو رسد به طغرایی


سرم ز دست بشد چشم از انتظار بسوخت

در آرزوی سر و چشم مجلس آرایی


  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

 دیوان حافظ : غزل شمارهٔ ۴۹۲

  
سلامی چو بوی خوش آشنایی

 بدان مردم دیده روشنایی


درودی چو نور دل پارسایان

 بدان شمع خلوتگه پارسایی


نمی‌بینم از همدمان هیچ بر جای

دلم خون شد از غصه ساقی کجایی


  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

دیوان حافظ: غزل شمارهٔ ۴۹۳


ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی

دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی

♥️♥️

دایم گل این بستان شاداب نمی‌ماند

دریاب ضعیفان را در وقت توانایی

♥️♥️
دیشب گله زلفش با باد همی‌کردم

گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی

♥️♥️

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

دیوان حافظ: غزل شمارهٔ ۴۹۴
ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی

هر جا که روی زود پشیمان به درآیی

♥️♥️
هش دار که گر وسوسه عقل کنی گوش

آدم صفت از روضه رضوان به درآیی

♥️♥️
شاید که به آبی فلکت دست نگیرد

گر تشنه لب از چشمه حیوان به درآیی

♥️♥️

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

حافظ : غزل شمارهٔ ۴۹۵
می خواه و گل افشان کن از دهر چه می‌جویی

این گفت سحرگه گل بلبل تو چه می‌گویی

✍✔✍
مسند به گلستان بر تا شاهد و ساقی را

لب گیری و رخ بوسی می نوشی و گل بویی

✍✔✍
شمشاد خرامان کن و آهنگ گلستان کن

تا سرو بیاموزد از قد تو دلجویی

✍✔✍

  • بهرام بهرامی حصاری