s شهریار :: کتاب بهرام

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام
طبقه بندی موضوعی
آخرین کامنت های شما
  • ۱۷ آبان ۰۲، ۱۳:۴۷ - محسن
    😱🤮
s

۳ مطلب با موضوع «شعر :: شهریار» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

غزل شماره ۱۶۰ از شهریار یکی از زیباترین آثار این شاعر برجسته است که در آن از دل‌درد و تنهایی و جستجوی عشق سخن می‌گوید. در این شعر، شهریار به زبان دل و قلب خود می‌نویسد و از رنج‌ها و عذاب‌های روحی‌اش می‌گوید. او با بیانی صادقانه و غم‌انگیز، دنیا را همچون دنیای تنهایی و غم می‌بیند و در همین حال از آرزوی وصال و شادی سخن می‌گوید. در این غزل، شهریار هم از حسرت‌های عاشقانه‌اش می‌نالد و هم از زیبایی‌ها و جاذبه‌های خیال‌انگیز و آرمانی صحبت می‌کند. این شعر ترکیب است از غم و زیبایی که در کلام شاعرانه او به شکلی زیبا و دلنشین بیان شده است.

متن کامل شعر:

چند بارد غم دنیا به تن تنهایی
وای بر من تن تنها و غم دنیایی
تیرباران فلک فرصت آنم ندهد
که چو تیر از جگر ریش برآرم وایی

لاله ئی را که بر او داغ دورنگی پیداست
حیف از ناله معصوم هزارآوایی
آخرم رام نشد چشم غزالی وحشی
گر چه انگیختم از هر غزلی غوغایی

من همان شاهد شیرازم و نتوانی یافت
در همه شهر به شیرینی من شیدایی
تا نه از گریه شدم کور بیا ورنه چه سود
از چراغی که بگیرند به نابینایی

همه در خاطرم از شاهد رؤیائی خویش
بگذرد خاطره با دلکشی رؤیایی
گاه بر دورنمای افق از گوشه ابر
با طلوع ملکی جلوه دهد سیمایی

انعکاسی است بر آن گردش چشم آبی
از جمال و عظمت چون افق دریایی
دست با دوست در آغوش نه حد من و تست
منم و حسرت بوسیدن خاک پایی

شهریارا چه غم از غربت دنیای تن است
گر برای دل خود ساخته ای دنیایی.

اشعار محمد حسین شهریار

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

زندگی و آثار سیّد محمّدحسین بهجت تبریزی (شهریار)

سیّد محمّدحسین بهجت تبریزی، معروف به شهریار، یکی از بزرگ‌ترین شاعران معاصر ایران بود که در تاریخ ۱۱ دی ۱۲۸۵ هجری خورشیدی در تبریز به دنیا آمد. او از شاعران برجسته‌ای بود که به زبان‌های فارسی و ترکی آذربایجانی شعر می‌سرود و آثارش در هر دو زبان، در میان مردم و ادب‌دوستان محبوبیت زیادی یافت. شهریار در سرودن انواع مختلف شعر از جمله قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی و شعر نیمایی مهارت زیادی داشت، ولی بیشتر در قالب غزل شناخته شده است. غزل‌های مشهور او همچون «علی ای همای رحمت»، «خان ننه»، «حیدر بابایه سلام»، و «آمدی جانم به قربانت» جایگاه ویژه‌ای در ادبیات ایران دارند.

کودکی و خانواده

شهریار در خانواده‌ای اهل علم و ادب متولد شد. پدرش میرآقا بهجت خشگنابی، وکیل در تبریز بود و در برخی منابع، به‌ویژه در روایت‌های تاریخی، نام او به «سید اسمعیل موسوی» نیز اشاره شده است. به دلیل شیوع بیماری در تبریز در دوران کودکی، شهریار به روستای خشگناب در شهرستان بستان‌آباد نزد اجدادش رفت و دوران کودکی‌اش را در آنجا سپری کرد. این دوران تأثیر زیادی بر شکل‌گیری شخصیت و نگاه ادبی او داشت، به‌طوری که او بارها در اشعارش به یاد و خاطرات این دوران و زیبایی‌های طبیعی و فرهنگی آن اشاره کرده است.

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

غزل شمارهٔ ۱۵۳ - غوغا میکنی
ای غنچه خندان چرا خون در دل ما میکنی

خاری به خود می بندی و ما را ز سر وا میکنی

از تیر کجتابی تو آخر کمان شد قامتم

کاخت نگون باد ای فلک با ما چه بد تا میکنی


ای شمع رقصان با نسیم آتش مزن پروانه را

با دوست هم رحمی چو با دشمن مدارا میکنی


با چون منی نازک خیال ابرو کشیدن از ملال

زشت است ای وحشی غزال اما چه زیبا میکنی


امروز ما بیچارگان امید فردائیش نیست

این دانی و با ما هنوز امروز و فردا میکنی


ای غم بگو از دست تو آخر کجا باید شدن

در گوشه میخانه هم ما را تو پیدا میکنی


ما شهریارا بلبلان دیدیم بر طرف چمن

شورافکن و شیرین سخن اما تو غوغا میکنی

شعرهای محمد حسین شهریار

  • بهرام بهرامی حصاری