مقدمهای بر شعر "تو را من، زهر شیرین خوانم ای عشق!" از فریدون مشیری:
در دنیای شعر و ادبیات فارسی، عشق همواره یکی از عمیقترین و پیچیدهترین موضوعاتی بوده است که شاعران بزرگ ما به آن پرداختهاند. فریدون مشیری، از شاعران برجسته معاصر ایران، با توانمندی ویژهای در بیان احساسات انسانی و درک ژرفی از رابطهٔ انسان و عشق، آثار بینظیری خلق کرده است. یکی از اشعار معروف و دلنشین او، "تو را من، زهر شیرین خوانم ای عشق!"، نمونهای است از دنیای پر شور و غمانگیز عشق که در عین پیچیدگیهای عاطفی و رنجهای همراه با آن، زیباییهای خاص خود را نیز دارد.
در این شعر، مشیری با زبان ساده و در عین حال عمیق، دوگانگیهای عشق را به تصویر میکشد؛ عشقی که در عین شیرینی و سرمستی، میتواند درد و رنج به همراه داشته باشد. شاعر در برابر این احساسات پیچیده، نمیتواند از این "زهر شیرین" دست بکشد، چرا که میداند حتی در جدایی و درد، در اعماق دل، عشقی راستین و جاودانی وجود دارد که هیچ چیزی نمیتواند آن را از بین ببرد.
این اشعار بیانگر جاذبهها و دردهای عاشقانه است که در دل هر انسان جستجوگر معنای زندگی وجود دارد و به همین دلیل، هر بار که این اشعار خوانده میشوند، نوای خاص خود را در دل مخاطب به جا میگذارند.
تو را من، زهر شیرین خوانم ای عشق!
که نامی خوشتر از اینت ندانم
وگر هر لحظه رنگی تازه گیری
به غیر از زهر شیرنت نخوانم!
♥️✔♥️
تو زهری، زهر گرم سینه سوزی!
تو شیرینی، که شور هستی از توست!
شراب جان خورشیدی که جان را
نشاط ازتو، غم از تو ، مستی از توست
♥️✔♥️
به آسانی مرا از من ربودی
درون کوره ی غم آزمودی
دلت آخر به سرگردانی ام سوخت
نگاهم را به زیبایی گشودی!
♥️✔♥️
بسی گفتند: دل از عشق برگیر،
که نیرنگ است و افسون است و جادوست!
ولی ما دل به او بستیم و دیدیم
که این زهر است، اما... نوشداروست!
♥️✔♥️
چه غم دارم که این زهر تب آلود
تنم را در جدایی می گدازد
از آن شادم که در هنگامه ی درد
غمی شیرین دلم را می نوازد
♥️✔♥️
اگر مرگم به نامردی نگیرد
مرا مهر تو در دل جاودانی است
وگر عمرم به ناکامی سراید
تو را دارم که مرگم زندگانی است
اشعار فریدون مشیری