s مهدی اخوان ثالث :: کتاب بهرام

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام
طبقه بندی موضوعی
آخرین کامنت های شما
  • ۱۷ آبان ۰۲، ۱۳:۴۷ - محسن
    😱🤮
s

۴ مطلب با موضوع «شعر :: مهدی اخوان ثالث» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

قاصدک! هان، چه خبر آوردی؟
از کجا وز که خبر آوردی؟
خوش خبر باشی، اما، اما
گرد بام و در من
بی ثمر می گردی!

انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند!


 

قاصدک...

در دل من همه کورند و کرند!


دست بردار از این در وطن خویش غریب!


قاصد تجربه‌های همه تلخ
با دلم می‌گوید:
که دروغی تو، دروغ
که فریبی تو، فریب!


قاصدک! هان، ولی... آخر... ای وای

راستی آیا رفتی با باد؟


با توام، آی! کجا رفتی؟ آی
راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟

مانده خاکستر گرمی، جایی؟
در اجاقی طمع شعله نمی‌بندم خردک شرری هست هنوز؟

قاصدک
ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم می‌گریند...

 اشعار مهدی اخوان ثالث

نقد و تفسیری بر این شعر: شعر “قاصدک” از مهدی اخوان ثالث، به عنوان یک اثر عاطفی و تفکری، به عمیق‌ترین احساسات انسانی در مورد انتظار، ناامیدی و جستجوی ارتباط می‌پردازد.

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

شعر، زبان خاصی است که در آن عواطف، تفکرات و تجارب انسانی به گونه‌ای عمیق و زیبا به تصویر کشیده می‌شود. یکی از شاعران بزرگ معاصر ایران که توانسته است این زبان را به بهترین شکل ممکن به کار گیرد، مهدی اخوان ثالث است. در میان آثار متعدد او، شعری با عنوان "جویبار لحظه‌ها" جایگاهی ویژه دارد. این شعر که از لحاظ ساختار و معنا بسیار پیچیده و عمیق است، به بررسی مفاهیمی چون زندگی، مرگ، احساسات درونی و تضادهای انسانی پرداخته و نمایشی از تنش‌های ذهنی انسان‌ها در مواجهه با حقیقت‌های پیچیده‌ی زندگی است.

از تهی سرشار،

جویبار لحظه ها جاریست.

چون سبوی تشنه کاندر خواب بیند آب، واندر آب بیند سنگ،

دوستان و دشمنان را می شناسم من.

زندگی را دوست می دارم؛

مرگ را دشمن.

وای، امّا با که باید گفتن این؟  من دوستی دارم

که به دشمن خواهم از او التجا بردن!

شعری از مهدی اخوان ثالث

تفسیر این شعر:

این شعر از مهدی اخوان ثالث تصویری عمیق از تنش‌های درونی انسان‌ها و پیچیدگی‌های زندگی و مرگ را به تصویر می‌کشد. در ابتدای شعر، اخوان از "تهی سرشار" صحبت می‌کند که به نوعی نمایانگر یک خلاء درونی است که در آن زمان به مثابه جویباری از لحظه‌ها جاری می‌شود.

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

لحظه دیدار نزدیک است

*
باز من دیوانه ام، مستم

*
باز می لرزد، دلم، دستم

*
باز گویی در جهان دیگری هستم

*
های ! نخراشی به غفلت گونه ام را، تیغ!

*
های ! نپریشی صفای زلفکم را، دست!

*
آبرویم را نریزی، دل!

*
ای نخورده مست!

*
لحظه دیدار نزدیک است!

اشعار مهدی اخوان ثالث

نقد شعر زیبای قاصدک: شعر “لحظه دیدار نزدیک است” از مهدی اخوان ثالث، با استفاده از زبان احساسی و تصاویری زنده، حس انتظار و هیجان را به خوبی منتقل می‌کند.

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

ناگهان در کوچه دیدم بی وفای خویش را
باز گم کردم ز شادی دست و پای خویش را


با شتاب ابرهای نیمه شب می رفت و بود
پاک چون مه شسته روی دلربای خویش را


چون گلی مهتاب گون در گلبنی از آبنوس
روشنی می داد مشکین جامه های خویش را


گرم صحبت بود با آن خواهر کوچک ترش
تا بپوشد خنده های نا به جای خویش را


می درخشید از میان تیرگی ها گردنش
چون تکان می داد زلف مشک سای خویش را


گفته بودم «بعد از این باید فراموشش کنم»
دیدمش وز یاد بردم گفته های خویش را


دیدم و آمد به یادم دردمندی های دل
گرچه غافل بود آن مه مبتلای خویش را


این چه ذوق و اضطراب است؟ این چه مشکل حالتی است؟
با زبان شکوه پرسیدم خدای خویش را


تا به من نزدیک شد، گفتم «سلام ای آشنا»
گفتم امّا هیچ نشنیدم صدای خویش را


کاش بشناسد مرا آن بی وفا دختر «امید»
آه اگر بیگانه باشد آشنای خویش را
مهدی اخوان ثالث

نقد و بررسی این غزل:

  • بهرام بهرامی حصاری