ضربالمثلها بخشی از گنجینه فرهنگی هر زبان هستند که نشاندهنده تجربیات، حکمتها و مشاهدات مردمان در طول تاریخ است. این عبارات کوتاه، که اغلب بر اساس یک تصویر یا اتفاق خاص شکل گرفتهاند، میتوانند معانی عمیق و گاهی طنزآمیز داشته باشند. یکی از موضوعاتی که در بسیاری از ضربالمثلها به آن اشاره شده، پرندگان هستند. پرندگان نه تنها در طبیعت نقش مهمی ایفا میکنند، بلکه در فرهنگها و زبانهای مختلف نیز نمادهای گوناگونی دارند. در این مطلب، به بررسی ضربالمثلهایی خواهیم پرداخت که در آنها نام پرندگان به کار رفته است و چگونه این موجودات آسمانی در کلام مردم تبدیل به نمادهایی از ویژگیهای انسانی، رفتارهای اجتماعی و حکمتهای روزمره شدهاند.
"طاووس را به نقش و نگاری که هست خلق - تحسین کنند و او خجل از پای زشت خویش!" (سعدی)
این عبارت از سعدی به معنای این است که گاهی انسانها به ظواهر توجه میکنند و از آن تحسین میکنند، در حالی که خود فرد یا موجود مورد تحسین، در درون خود نقصی دارد. طاووس با تمام زیباییای که دارد، از پای زشت خود شرمنده است. به عبارت دیگر، انسانها فقط به زیباییها نگاه میکنند و از عیوب پنهان غافل هستند."هر که را طاووس باید جور هندوستان کشد"
این ضربالمثل اشاره به این دارد که برای رسیدن به زیبایی یا مقام بالا، باید سختیها و مشکلات زیادی را تحمل کرد. طاووس به عنوان نمادی از زیبایی، نیاز به مراقبت و توجه خاص دارد، که این کار هم از فردی که میخواهد آن را داشته باشد، توقع سختی و رنج میکند."اگه کلاغ جراح بود، ماتحت خودشو بخیه میزد."
این ضربالمثل به نوعی نقد به افراد نالایق یا بیتجربه است. در واقع، میگوید که اگر کلاغ جراح بود، خود را که هیچ تخصصی در این زمینه ندارد، درمان میکرد. این جمله به کار برده میشود برای اشاره به افرادی که در کاری تخصص ندارند ولی سعی میکنند خود را در آن زمینه به دیگران تحمیل کنند."زاغم زد و زو غم زد، پس مانده کلاغ کورم زد"
این ضربالمثل اشاره به افرادی دارد که در شرایط سخت، مشکلات بیشتری را برای خود میسازند یا از دیگران کینه به دل میگیرند. «زاغ» به کلاغهایی اطلاق میشود که ناتوان یا بیهدفاند، و بهطور کلی این جمله نشاندهنده فردی است که در غم و ناراحتی خود، خود را به مشکلات بیشتری میافکند."کلاغ آمد چریدن یاد بگیره پریدن هم یادش رفت"
این ضربالمثل به اشتباهات ناشی از تلاش در کاری بدون آمادگی قبلی اشاره دارد. در واقع، فردی که قصد یادگیری چیزی را دارد، به جای یادگیری آن، چیز دیگری را فراموش میکند. این جمله نماد ناتوانی در انجام کاری است که فرد اصلاً آمادگی آن را نداشته است."کلاغ از وقتی بچه دار شد، شکم سیر بخود ندید"
این ضربالمثل به واقعیتهایی درباره سختیهای زندگی والدین اشاره دارد. زمانی که فردی بچه دار میشود، دیگر وقت و انرژی کافی برای خودش ندارد و باید تمام توجه و مراقبت خود را صرف فرزندش کند. در این جمله، «کلاغ» نماد والدینی است که به دلیل مسئولیتهای جدید، از راحتی خود محروم میشوند."کلاغ از باغمون قهر کرد، یک گردو منفعت ما"
این ضربالمثل به این معناست که گاهی اوقات افراد در حال شکایت یا قهر از چیزی هستند، اما در واقع از رفتن آنها سودی به دیگران میرسد. در این مثال، «کلاغ» از باغ میرود و برای صاحب باغ، این خروج هیچ ضرری ندارد بلکه ممکن است سودی هم داشته باشد."کلاغ از باغمون قهر کرد، یک گردو منفعت ما" (تکرار)
این ضربالمثل در واقع همانند ضربالمثل قبلی است که بیان میکند رفتن و قهر کردن دیگران گاهی به نفع فرد یا گروهی است که در ابتدا متأثر به نظر میرسید."کلاغ خواست راه رفتن کبک را یاد بگیره راه رفتن خودش هم یادش رفت"
این ضربالمثل به معنای این است که گاهی افراد سعی دارند چیزی را یاد بگیرند که برای آنها مناسب نیست یا فراتر از توانشان است، و در نتیجه از یادگیری حتی مهارتهای ابتدایی خود نیز بازمیمانند. این جمله از تلاش بیفایده برای تغییر خود یا یادگیری چیزی خارج از توان فردی حکایت دارد."کلاغ، روده خودش در آمده بود اونوقت میگفت : من جراحم"
این ضربالمثل به افرادی اشاره دارد که خود را در شرایطی ناتوان یا ضعیف میبینند، اما به طور دروغین خود را متخصص یا قدرتمند جلوه میدهند. در واقع، این جمله میگوید که وقتی فردی مشکلات و دردهای خود را دارد، چگونه تلاش میکند خود را بزرگتر از آنچه که هست نشان دهد."کلاغ سر لونه خودش قارقار نمیکنه"
این ضربالمثل اشاره به افرادی دارد که در محیط و موقعیت خودشان هیچ کاری نمیکنند یا هیچ صدایی از خود در نمیآورند، اما در مواقع دیگر در مورد مسائل دیگران خیلی پرحرف و فعال میشوند. یعنی برخی افراد در خانه یا موقعیت خودشان بیصدا و بیاثر هستند، ولی در محیطهای دیگر نظر میدهند."یه کلاغ و چهل کلاغ"
این ضربالمثل به معنای این است که گاهی یک فرد به خاطر نادانی یا حسادت، مسألهای را بزرگ و پیچیده میکند. این میتواند اشاره به افرادی باشد که بدون دلیل یا به اشتباه حرفهایی را میزنند که بیاساس است و تنها برای گسترش شایعات یا ایجاد مشکل بیشتر از آن چیزی که هست، اقدام میکنند."گنجشک با زاغ زوغش بیست تاش یه قرونه، گاو میش یکیش صد تومنه"
این ضربالمثل به تفاوت ارزشهای ظاهری و واقعی اشاره دارد. ممکن است چیزی یا کسی از نظر تعداد زیاد باشد (مثل بیست گنجشک)، اما ارزش واقعی چیزی که به نظر کمتر میآید، بسیار بیشتر باشد (مثل گاو میش که ارزش بیشتری دارد). این جمله معمولاً برای تأکید بر اهمیت کیفیت به جای کمیت به کار میرود."اگه زاغی کنی، روقی کنی، میخورمت"
این ضربالمثل به تهدید اشاره دارد. معنای آن این است که اگر کسی از حد خود فراتر برود یا کاری را که نباید انجام دهد، مجازات خواهد شد. در واقع، گفته میشود که افرادی که به حریم یا اصول دیگران تجاوز کنند، باید آماده تحمل عواقب آن باشند."زاغ سیاه کسی را چوب زدن"
این ضربالمثل به معنای جاسوسی و فضولی کردن در کار دیگران استفاده می شود. وقتی کسی مخفیانه مراقب رفتار و کارهای دیگران باشد این ضرب المثل را به کار می برند."سر گنجشکی خورده"
این ضربالمثل به کسی اطلاق میشود که پر حرفی می کند و از حرف زدن توقف نمی کند یا سیر نمی شود! پر حرفی به جیک جیک کردن گنجشک تشبیه می شود."سنگ مفت، گنجشک مفت"
این ضربالمثل به موقعیتی اشاره دارد که باید چیزی آزموده و یا تجربه شود. اما امتحان کردن آن کار هیچ ضرری ندارد."صد تا گنجشک با زاق و زوقش نیم منه"
این ضربالمثل به معنای این است که چیزی که در ظاهر جذاب است (مثل صد گنجشک با زاق و زوق)، در واقع ارزش واقعی ندارد. این جمله معمولاً برای تأکید بر این است که به ظاهر یا هیجانهای بیپایه و اساس نباید اهمیت داد، چون آنها در عمل هیچ ارزشی ندارند."کله گنجشکی خورده"
(در بالا معنی شد. به معنی پر حرفی و حرف های بی فایده زدن)-
گربه مسکین اگر پر داشتی - تخم گنجشک از زمین بر داشتی"
این ضربالمثل به معنای این است که اگر فردی شرایط یا ابزارهای خاصی را داشته باشد، ممکن است توانایی انجام کارهایی را داشته باشد که در حالت عادی برایش غیرممکن به نظر میرسند. در واقع، گربهای که مسکین است (بیچاره و ضعیف است) اگر پر داشت، میتوانست تخم گنجشک را از زمین بردارد. این ضربالمثل در مواقعی به کار میرود که به فردی بگویند در صورت داشتن شرایط بهتر یا منابع بیشتر، میتواند کارهای بزرگتری انجام دهد."گنجشک امسال رو باش که گنجشک پارسالی را قبول نداره"
این ضربالمثل به معنای این است که افراد یا چیزها در هر زمان به طور متفاوت ارزیابی میشوند. گنجشک امسال بی تجربه تر از گنجشک پارسالی است یعنی این که افراد مسن تر تجربه های بیشتری دارند و به طبع آن مهارت های بیشتری در زندگی آموخته اند."گنجشک با باز پرید افتاد و ماتحتش درید"
این ضربالمثل به معنای این است که فردی بدون فکر و برنامهریزی وارد کاری میشود و در نتیجه از عواقب آن آسیب میبیند. گنجشک با باز (پرندهای بزرگتر و قویتر) پرواز میکند و در نهایت سقوط میکند و آسیب میبیند. این ضربالمثل به کسانی اشاره دارد که توانایی یا شرایط لازم برای انجام کارهای بزرگتر را ندارند و به سرعت شکست میخورند."گنجشک با زاغ زوغش بیست تاش یه قرونه، گاو میش یکیش صد تومنه"
این ضربالمثل قبلاً ذکر شده است و به تفاوت بین کمیت و کیفیت اشاره دارد. یعنی چیزی که به نظر زیاد میآید، لزوماً ارزش زیادی ندارد، ولی چیزی که به ظاهر کم است (مثل یک گاو میش)، ارزش بیشتری دارد. این ضربالمثل برای تأکید بر اهمیت کیفیت به جای کمیت به کار میرود."کفتر صناری، یاکریم نمیخونه"
این ضربالمثل اشاره به این دارد که هر موجودی باید در جایگاه و شرایط طبیعی خود باشد. کفتر صناری، یعنی کفتری که در محیطی غیر از محیط طبیعی خود است، نمیتواند به درستی آواز بخواند. این ضربالمثل در مواقعی به کار میرود که فرد یا چیزی در شرایط غیرطبیعی یا نامناسب قرار بگیرد و نتواند به درستی عمل کند."کفتر چاهی جاش توی چاهه"
این ضربالمثل به این معناست که هر کسی باید در جایگاه و موقعیت خود باشد. کفتر چاهی به طور طبیعی در چاه زندگی میکند و در غیر این صورت نمیتواند به درستی زندگی کند. این جمله میتواند اشاره به کسانی داشته باشد که در جایگاه خود قرار ندارند و به همین دلیل کارشان درست پیش نمیرود."کند همجنس با همجنس پرواز! کبوتر با کبوتر باز با باز ..."
این ضربالمثل به این معناست که افراد یا چیزهای مشابه به یکدیگر جذب میشوند یا با یکدیگر به خوبی همکاری میکنند. در واقع، این ضربالمثل میگوید که هر فردی باید با کسانی که مشابه خودش هستند ارتباط داشته باشد، تا درک متقابل و هماهنگی بیشتری حاصل شود."بلبل هفت تا بچه میذاره، شیش تاش سوسکه، یکیش بلبل"
این ضربالمثل به معنای این است که در هر برای رسیدن به یک نتیجه ی مطلوب و هدف معین باید بارها تلاش کرد و همه ی تلاش ها همیشه به نتیجه ی مورد نظر ختم نمی شوند."سوسک هفت تا بچه میآره یکیش بلبله"
(تکرار ضرب المثل قبلی است)."سهره (سیره) رنگ کرده را جای بلبل میفروشه"
این ضربالمثل به معنای این است که فردی چیزی را که ارزش واقعی ندارد، به جای چیزی که ارزشمند است، به فروش میرساند. به عبارت دیگر، فردی سهره (پرندهای که ممکن است رنگ شده باشد) را به جای بلبل میفروشد. این ضربالمثل برای بیان تقلب و فریب در تجارت یا زندگی به کار میرود."بلبل زبانی کردن"
این ضربالمثل به معنای زبانبازی یا سخنوری است، یعنی کسی که خیلی خوب حرف میزند و از کلمات به خوبی استفاده میکند. این جمله معمولاً برای اشاره به افرادی است که در گفتار توانمند هستند و میتوانند دیگران را فریب دهند یا به خوبی متقاعد کنند. به شتر مرغ گفتند بار ببر، گفت : مرغم، گفتند : بپر، گفت : شترم
این ضربالمثل به کسی اشاره دارد که در موقعیتهای مختلف بهانه های مخصوص می آورد. یعنی برای کار خاصی به او دستور میدهند و او به بهانهای جواب میدهد که مناسب همان کار نیست.بمرغشان کیش نمیشه گفت
این ضربالمثل به کسانی اشاره دارد که غرور و تکبّر دارند. آن قدر که به مرغشان هم کیش گفتن به آنها بر می خورد!پای خروستو ببند، بمرغ همسایه هیز نگو
این ضربالمثل به این معناست که باید خودمان بی عیب و نقص باشیم و به دیگران تهمت ناروا نزنیم. یعنی نباید اول شرایط آزار و بدی کردن را به وجود بیاوریم و بعد دیگران را مقصر و خطاکار بدانیم.دو خروس بچه از یک مرغ پیدا میشوند، یکی ترکی میخونه یکی فارسی
این ضربالمثل به تفاوتهای فردی و ظاهری اشاره دارد. هرچند که دو نفر یا دو گروه از یک منبع مشابه (مثلاً یک خانواده) میآیند، اما میتوانند تفاوتهای زیادی در عقاید و رفتارهای خود داشته باشند.زکوة تخم مرغ یک دانه پنبه دونه است
این ضربالمثل نشاندهندهی این است که گاهی ارزش یک چیز یا کاری که انجام میدهیم بسیار کمتر از آن چیزی است که تصور میکنیم. این ضربالمثل برای انتقاد از کسانی که به فکر انجام کارهای بیارزش و کوچک هستند، به کار میرود.طعمه هر مرغکی انجیر نیست
این ضربالمثل به این معناست که همه چیز برای همه مناسب نیست. به عبارت دیگر، هر کسی به چیزی که برای او مناسب است نیاز دارد و نمیتواند به راحتی چیزی را که دیگران میخواهند، بپذیرد.مرغ بیوقت خوان را باید سر برید
این ضربالمثل به افرادی اشاره دارد که در زمان مناسب عمل نمیکنند و وقتی تصمیم میگیرند که کاری انجام دهند، دیگر خیلی دیر شده است.مرغ زیرک که میرمید از دام - با همه زیرکی بدام افتاد
این ضربالمثل به کسانی اشاره دارد که فکر میکنند همیشه از سایرین باهوشتر هستند، اما در نهایت به دام میافتند و این نشان میدهد که حتی افراد زیرک و با تجربه هم ممکن است اشتباه کنند و در تله بیفتند.مرغ گرسنه ارزن در خواب می بینه
این ضربالمثل به کسانی اشاره دارد که در هر کس به فکر نیازهای خودش است تا آنجا که حتی در خواب هم آنچه را که دوست دارد می بیند.مرغ، هم تخم میکنه هم چلغوز
این ضربالمثل به این اشاره دارد که هر چیز مفیدی ممکن است مولد چیزهای بی فایده یا حتی مضر هم باشد که این محصول مفید توام و همراه با آن عوارض است.-
مرغ همسایه غازه
این ضربالمثل به معنای این است که انسانها معمولاً آنچه را که مال دیگران است، بهتر از آنچه که خودشان دارند، میپندارند. به عبارت دیگر، همیشه از آنچه که دیگران دارند، حسادت میکنند و آن را بهتر از آنچه که خودشان دارند، میبینند.مرغی را که در هواست نباید به سیخ کشید.
این ضربالمثل اشاره به این دارد که نباید قبل از اطیمنان و داشتن عوامل لازم کاری را شروع کرد یا قولی دارد. مرغی که هنوز شکار نشده و آزادانه در هوا پرواز می کند را نمی شود به سیخ کشید!مرغ یه پا داره
این ضربالمثل به اصرار و پافشاری اشاره دارد. وقتی کسی در مورد مساله ی فقط یک حرف را می زند در مورد او این ضرب المثل را استفاده می کنند.مرغی که انجیر میخوره نوکش کجه
این ضربالمثل به این معناست که افرادی که توانایی انجام کاری را دارند یک نشانه هایی مخصوص به خود دارند که از روی آن ویژگی می توان چنین مهارتی را در مورد تصور کرد.هر جا مرغ لاغره، جایش خونه ملا باقره
این ضربالمثل به این معناست که هر جایی که مشکلات زیاد باشد یا افراد ضعیف یا ناتوان حضور داشته باشند، فردی که قدرت بیشتری دارد (مثل "ملا باقر") وارد میشود. "ملا باقر" در اینجا نماد فردی است که میتواند بر مشکلات فائق آید یا از شرایط استفاده کند.هر مرغی انجیر نمیخوره
این ضربالمثل به این معناست که همه افراد قادر به انجام یک کار خاص یا دسترسی به چیزهای خاص نیستند. هر کس توانایی یا شرایط خاص خود را دارد، و برخی چیزها برای برخی افراد مناسب نیست.پای خروستو ببند، بمرغ همسایه هیز نگو
این ضربالمثل به این معناست که باید به کار خود پرداخته و از تهمت زدن به دیگران خودداری کرد. "پای خروستو ببند" یعنی از انجام کارهای بیمورد خودداری کن و "بمرغ همسایه هیز نگو" یعنی تهمتی به دیگران وارد نکن.خروسی را که شغال صبح میبره بگذار سر شب ببره
این ضربالمثل به این معناست که اگر قرار است اتفاق بدی بیفتد بهتر است که زودتر این اتفاق بیفتد. یا اگر کسی به خاطر بی عرضگی قرار است که دچار حادثه ای بشود هر چه زودتر بشود بهتر است! -
دم خروس از جیبش پیداست
این ضربالمثل به این معناست که حقیقت یا واقعیت چیزی یا فردی به راحتی قابل شناسایی است. در واقع، هر چیزی که خلاف واقع باشد، در نهایت نشانهایی از خودش به جا میگذارد که نمیتوان آنها را پنهان کرد. این ضربالمثل برای زمانی به کار میرود که کسی بخواهد چیزی را پنهان کند، ولی شواهد و دلایل آن چیز را آشکار میکنند.قسمت را باور کنم یا دم خروس را؟
این ضربالمثل وقتی به کار میرود که فرد در مواجهه با دو تناقض یا دو حقیقت مختلف قرار میگیرد. یعنی فرد نمیداند کدام یک را باید به عنوان واقعیت قبول کند: داستان یا حرفهای کسی که به نظر نادرست میآید (قسم خوردن)، یا نشانهها و شواهد (دم خروس). این ضربالمثل نشاندهنده تردید یا سردرگمی است.کبکش خروس میخونه
این ضربالمثل به کسانی اطلاق میشود که به خاطر یک اتفاق خوب خوشحال هستند طوری که خوشحالی آنها در ظاهر مشخص و محرز است.جوجه را آخر پائیز میشمرند
این ضربالمثل به این معناست که نمیتوان پیش از رسیدن به نتیجهگیری قطعی، چیزی را پیشبینی یا ارزیابی کرد. تا زمانی که کاری به پایان نرسیده است، نمیتوان به طور کامل درباره آن نظر داد. "آخر پائیز" به زمانی اشاره دارد که محصول یا نتیجه کامل شده و قابل ارزیابی است.جوجه همیشه زیر سبد نمیمونه
این ضربالمثل به این معناست که شرایط همیشه مخفی نمیماند و حقیقت افشا خواهد شد. "جوجه" به فرد یا چیزی گفته میشود که در ابتدا پنهان است، اما به مرور زمان آشکار خواهد شد.تا کرکس بچه دارشد، مردار سیر نخورد
این ضربالمثل به این معناست که زمان برای تحقق چیزی به اندازه کافی طولانی است و تا زمانی که شرایط مناسب فراهم نشود، هیچ تغییری اتفاق نمیافتد. به عبارت دیگر، وقتی که زمان یا فرصت برای رسیدن به نتیجه هنوز نرسیده است، نباید انتظار تغییرات سریع یا فوری داشت. "کرکس" به عنوان پرندهای است که ممکن است در مدت طولانی به بلوغ برسد و "مردار سیر نخورد" به معنی این است که در انتظار شرایط مناسب باید صبر کرد.