من با غزلی قانعم و با غزلی شاد
تا باد ز دنیای شما قسمتم این باد
♥️♥️♥️
ویرانه نشینم من و بیت غزلم را
هرگز نفروشم به دو صد خانه ی آباد
♥️♥️♥️
من حسرت پرواز ندارم به دل آری
در من قفسی هست که می خواهدم آزاد
♥️♥️♥️
ای بال تخیل ببر آنجا غزلم را
کش مردم آزاده بگویند مریزاد
♥️♥️♥️
من شاعرم و روز و شبم فرق ندارد
آرام چه می جویی از این زاده ی اضداد؟
♥️♥️♥️
می خواهم از این پس همه از عشق بگویم
یک عمر عبث داد زدم بر سر بیداد
♥️♥️♥️
مگذار که دندانزده ی غم شود ای دوست
این سیب که ناچیده به دامان تو افتاد
محمد علی بهمنی
- ۰۳/۰۴/۲۷