s غزل معاصر: خوب می داند مترسک صاحب جالیز نیست! - بهرام بهرامی :: کتاب بهرام

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام
طبقه بندی موضوعی
آخرین کامنت های شما
  • ۱۷ آبان ۰۲، ۱۳:۴۷ - محسن
    😱🤮
s
  • ۰
  • ۰

تیغه ی داس کشاورزان اگرچه تیز نیست.

خشمشان هرجا که باشد بی گمان ناچیز نیست.

 

زیر گوش باغبانی گفت مردی کشت کار

من که شک دارم به این پاییز،  این پاییز نیست.

 

خوب دقت کن میان حرف هایش گاه گاه

خوب می داند مترسک صاحب جالیز نیست.

 

او فقط جادوگر بدجنس شهر قصه هاست

لوبیاهایش یقین دارم که سحرآمیز نیست.

قهرمان کرده کلاغان را و دیگر سالهاست

از صدای شومشان یک ابر باران ریز نیست.

 

قوی برکه متهم گشته چرا بر گردنش

خود مدالی از کلاغیت گلو آویز نیست.

 

گفت مرد با غبان : من هم به او شک داشتم

حقه هایش مثل سابق وسوسه انگیز نیست.

 

جای دهقان و کلاغان را عوض کرده شبی

کاسه ی صبر کشاورزان اگر لبریز نیست.

 

دیر یا زود از تنفر داس ها را می کشند.

غار شیر داد، جای عوعوی پرهیز نیست.

 

آسیابانی که رد می شد از آنجا گفت : آه

با وجود نحس او این دشت حاصل خیز نیست.

 

با همین دستان خالی قبر او را می کنم

با چنین دشمن، نیازی به کلنگ تیز نیست.

 

کور خوانده خزه ی بی بته، اقیانوس ما

جای ماهی ها نباشد، جای جلبک نیز نیست.

 

باغبان هم گفت می آید زمانی که اثر،

از مترسک و خبرچینش کلاغ هیز نیست.

تیغه ی داس کشاورزان اگر چه تیز نیست.

خشم شان هر جا که باشد بی گمان ناچیز نیست!

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی