s معنی ضرب المثل درخت کج جز به آتش راست نمی شود! - از گلستان سعدی :: کتاب بهرام

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام
طبقه بندی موضوعی
آخرین کامنت های شما
  • ۱۷ آبان ۰۲، ۱۳:۴۷ - محسن
    😱🤮
s
  • ۰
  • ۰

ضرب‌المثل «درخت کج جز به آتش راست نمی‌شود» از جمله ضرب‌المثل‌های پرکاربرد در زبان فارسی است که به نوعی به وضعیت انسان‌ها و اصلاح ویژگی‌های اخلاقی‌شان اشاره دارد. این مثل به معنای این است که اگر انسان‌ها از دوران کودکی و خردسالی آموزش‌های اخلاقی و تربیتی لازم را نبینند، در بزرگسالی اصلاح و تغییر رفتارشان بسیار دشوار یا حتی غیرممکن خواهد بود.

این ضرب‌المثل از یکی از اشعار معروف سعدی شیرازی در کتاب گلستان گرفته شده است. در یکی از حکایت‌ها، سعدی این دو بیت را آورده است:

هر که در خردیش ادب نکنند
در بزرگی فلاح از او برخاست
چوب تر را چنان که خواهی پیچ
نشود خشک جز به آتش راست

در این اشعار، سعدی به اهمیت تربیت صحیح در دوران کودکی اشاره دارد و می‌گوید که اگر در دوران کودکی فرد را به درستی تربیت نکنیم، در بزرگسالی اصلاح رفتار او بسیار مشکل خواهد بود. در اینجا «چوب تر» به درخت یا شاخه‌ای که هنوز خشک نشده اشاره دارد. وقتی چوب تر را بخواهیم بپیچیم، می‌توانیم آن را با فشار و به راحتی تغییر شکل بدهیم، اما وقتی چوب خشک شد، دیگر هیچ نیرویی نمی‌تواند آن را به شکل دلخواه درآورد مگر اینکه آن را با آتش بسوزانیم.

درختی که در مسیر رشد خود کج می‌شود، در دوران کودکی و نوجوانی باید اصلاح شود وگرنه در بزرگسالی، اصلاح آن دشوار خواهد بود. حالا این که «آتش» به معنای از بین بردن یا سوختن است، یک نوع کنایه است که نشان می‌دهد تنها راهی که ممکن است برای اصلاح یک ویژگی منفی در فرد کج‌روی وجود داشته باشد، از بین بردن و نابود کردن آن ویژگی به طور کلی است.

بنابراین، معنی ضرب‌المثل «درخت کج جز به آتش راست نمی‌شود» این است که وقتی ویژگی‌های نادرست یا رفتارهای ناهنجار در فرد نهادینه شود، اصلاح آن به سادگی امکان‌پذیر نخواهد بود و ممکن است نیاز به یک تغییر رادیکال یا حتی از بین بردن کامل آن ویژگی باشد. این ضرب‌المثل، در حقیقت هشداری است به اهمیت تربیت صحیح و اصولی در دوران کودکی و نوجوانی که در آینده می‌تواند تاثیرات عمیق و ماندگاری بر رفتار و اخلاق فرد داشته باشد.

متن کامل حکایت شماره 3 باب هفتم در آثار تربیت از گلستان سعدی:

یکی از فضلا تعلیم ملک زاده‌ای می‌داد و ضرب بی‌محابا زد و زجر بی‌قیاس کرد. باری پسر از بی‌طاقتی شکایت پیش پدر برد و جامه از تن دردمند برداشت. پدر را دل به هم برآمد.

استاد را گفت که پسران آحاد رعیت را چندین جفا و توبیخ روا نمی‌داری که فرزند مرا سبب چیست؟

گفت: سبب آن که سخن اندیشیده باید گفت و حرکت پسندیده کردن همه خلق را علی‌العموم و پادشاهان را علی‌الخصوص، به موجب آن که بر دست و زبان ایشان هر چه رفته شود، هر آینه به افواه بگویند و قول و فعل عوام‌الناس را چندان اعتباری نباشد.

اگر صد ناپسند آید ز درویش
رفیقانش یکی از صد ندانند
وگر یک بذله گوید پادشاهی
از اقلیمی به اقلیمی رسانند

پس واجب آمد معلم پادشاه‌زاده را در تهذیب اخلاق خداوندزادگان «أنبَتَهم اللهُ نباتاً حسناً» اجتهاد از آن بیش کردن که در حقّ عوام.

هر که در خردیش ادب نکنند
در بزرگی فلاح از او برخاست
چوب تر را چنان که خواهی پیچ
نشود خشک جز به آتش راست

ملک را حسن تدبیر فقیه و تقریر جواب او موافق رای آمد. خلعت و نعمت بخشید و پایه منصب بلند گردانید.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی