s غزل معاصر: حاجت به اشارات و زبان نیست مترسک! - عبدالجبارکاکایی :: کتاب بهرام

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام
طبقه بندی موضوعی
آخرین کامنت های شما
  • ۱۷ آبان ۰۲، ۱۳:۴۷ - محسن
    😱🤮
s
  • ۰
  • ۰

حاجت به اشارات و زبان نیست، مترسک
پیداست که در جسم تو جان نیست، مترسک

با باد به رقص آمده پیراهنت اما
در عمق وجودت هیجان نیست، مترسک

شب پای زمینی و زمین سفره خالی ست
این بی هنری، نام و نشان نیست، مترسک

تا صبح در این مزرعه تاراج ملخ بود
چشمان تو حتی نگران نیست، مترسک

پیش از تو و بعد از تو زمان سطر بلندی ست
پایان تو پایان جهان نیست، مترسک

این مزرعه آلوده کفتار و کلاغ است
بیدار شو از خواب زمان نیست، مترسک

عبدالجبار کاکایی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی