داستان روباه دستش به انگور نمی رسید می گفت ترش است! - پیام آموزنده ی داستان : یک روز روزگاری، یک روباه گرسنه چند خوشه از انگورهای سیاه رسیده و رسیده به یک تاک معلق شده دید. او تمام حیلههای خود را برای رسیدن به آنها به کار برد، اما بیفایده خود را خسته کرد، زیرا نمیتوانست به آنها برسد. در نهایت او برگشت، ناامیدی خود را پنهان کرد و گفت: "انگورها ترشند، و نه به اندازهای که فکر میکردم رسیدهاند."
معنای داستان: اگر فکر میکنید که چیزی ارزش ندارد، از خود بپرسید: "آیا این فقط به این خاطر است که فکر میکنم نمیتوانم به دست آورم؟"