خیلی زود در جنگل به گروهی که شیبا تشکیل داده بود اسم گروه نجات بخش داده شد. هیچ کس نمی دانست چه کسی این اسم را روی آن گروه گذاشت، ولی همه آنها را به این اسم صدا می کردند. چشم خونی با شنیدن اسم گروه نجات بخش آتش می گرفت. از شدت عصبانیت می خواست فریاد بزند ولی مجبور بود که خودش را کنترل کند. او می دانست که نباید اینقدر دست روی دست بگذارد. به همین خاطر تصمیم گرفت که هر چه زودتر کلک گروه نجات بخش را بکند.
- خانه
- از بس که ریا دیده ام از طوطی و طاووس!
- راهنمای سایت
- تماس با من
- فهرست اسامی حیوانات
- فهرست نام های گل های آپارتمانی
- فهرست نام درختان
- مطالب جالب
- روانشناسی (Psychology)
- جامعهشناسی (Sociology)
- ریاضی (Mathematics)
- فیزیک (Physics)
- شیمی (Chemistry)
- زمینشناسی (Geology)
- جغرافیا (Geography)
- تاریخ (History)
- هنر (Art)
- ادبیات (Literature)
- شعر (Poetry)
- زبان (Language)
- فهرست نام کشورها
- تکامل (Evolution)
- غزل معاصر
- موسیقی (Music)
- سینما (Cinema)
- ورزش (Sport)