s چند شعر از حامد عسکری :: کتاب بهرام

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام
طبقه بندی موضوعی
آخرین کامنت های شما
  • ۱۷ آبان ۰۲، ۱۳:۴۷ - محسن
    😱🤮
s
  • ۰
  • ۰

عشق بعضی وقتها از درد دوری بهتر است
بی قرارم کرده و گفته صبوری بهتر است

♥️

 

توی قرآن خوانده ام... یعقوب یادم داده است:
دلبرت وقتی کنارت نیست کوری بهتر است

♥️

 

نامه هایم چشمهایت را اذیت می کند
درد دل کردن برای تو حضوری بهتر است

♥️

چای دم کن... خسته ام از تلخی نسکافه ها
چای با عطر هل و گلهای قوری بهتر است

♥️

من سرم بر شانه ات ؟..... یا تو سرت بر شانه ام؟.....
فکر کن خانم اگر باشم چه جوری بهتر است ....؟

حامد عسکری

♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️

سلام سوژه نابم برای عکاسی‌
ردیف منتخب شاعران وسواسی‌

♥️

سلام «هوبره»ی فرش های کرمانی‌
ظرافت قلیان های شاه عباسی‌

♥️

تجسم شب باران و مخمل نوری‌
تلاقی غزل و سنگ یشم الماسی‌

♥️

و ذوالفنون، شب چشم تو را سه تار زده‌
به روی جامه دران با کلید «سل لا سی»

♥️

دعا، دعای همان روزگار کودکی است:
خدا تُنه ته دو باله تو مال من باسی‌

حامد عسکری‌

♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️

یک سینه حرف هست، ولی نقطه چین بس است
خاتون دل و دماغ ندارم.... همین بس است

♥️

یک روز زخم خوردم یک عمر سوختم
کو شوکران؟ که زندگی اینچنین بس است

♥️

عشق آمده ست عقل برو جای دیگری
یک پادشاه حاکم یک سرزمین بس است

♥️

مورم، سیاوشانه به آتش نکش مرا
یک ذره آفتاب و کمی ذره بین بس است

♥️

ظرف بلور، روی لبت خنده ای بپاش
نذری ندیده را دو خط دارچین بس است

♥️

ما را به تازیانه نوازش نکن عزیز
که سوز زخم کهنه ی افسار و زین بس است

♥️

از این به بعد عزیز شما باش و شانه هات
ما را برای گریه سر آستین بس است

حامد عسکری

♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️

چون شیر عاشقی که به آهوی پُر غرور
من عاشقم به دیدنت از تپه های دور

♥️

من تشنه ام به رد شدنت از قلمرو ام
آهو بیا و رد شو از این دشت سوت و کور

♥️

رد شو که شهر گل بدهد زیر ردِّ پات
اردیبهشت هدیه بده ضمنِ هر عبور

♥️

آواره ی نجابت چشمان شرجی ات
توریست های نقشه به دست بلوند و بور

♥️

هرگاه حین گپ زدنت خنده می کنی
انگار "ذوالفنون" زده از "اصفهان" به "شور"

♥️

دردی دوا نمی کند از من ترانه هام
من آرزوی وصل تو را می برم به گور

♥️

مرجان ببخش "داش آکلت" رفت و دم نزد
از آنچه رفت بر سر این دل، دل صبور

♥️

تعریف کردم از تو، تو را چشم می زنند
هان! ای غزل بسوز که چشم حسود کور

حامد عسکری

♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️

هر نسیمی که نصیب از گل و باران ببرد
می تواند خبر از مصر به کنعان ببرد
♥️
آه از عشق که یک مرتبه تصمیم گرفت:
یوسف از چاه درآورده به زندان ببرد
♥️
وای بر تلخی فرجام رعیت پسری
که بخواهد دلی از دختر یک خان ببرد
♥️
ماهرویی دل من برده و ترسم این است
سرمه بر چشم کشد، زیره به کرمان ببرد
♥️
دودلم اینکه بیاید من معمولی را
سر و سامان بدهد یا سر و سامان ببرد
♥️
مرد آنگاه که از درد به خود میپیچد
ناگزیر است لبی تا لب قلیان ببرد
♥️
شعر کوتاه ولی حرف به اندازه ی کوه
باید این قائله را "آه" به پایان ببرد
♥️
شب به شب قوچی ازین دهکده کم خواهد شد
ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد

حامد عسکری

♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️

دست و پا بسته و رنجور به چاه افتادن
به از آن است که در دام نگاه افتادن
♥️
سیب شیرین لبت باشد و آدم نخورد؟
تو بهشتی و چه بیم از به گناه افتادن
♥️
لاک پشتانه به دنبال تو می آیم و آه
چه امیدی که پی باد به راه افتادن؟
♥️
آخر قصه ی هر بچه پلنگی این است:
پنجه بر خالی و در حسرت ماه... افتادن
♥️
با دلی پاک، دلی مثل پر قو سخت است
سر و کارت به خط و چشم سیاه افتادن
♥️
من همان مهره ی سرباز سفیدم که ازل
قسمتم کرده به سر در پی شاه افتادن
♥️
عشق ابریست که یک سایه ی آبی دارد
سایه اش کاش به دل گاه به گاه افتادن
♥️
حامد عسکری

♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️

باد می آید و از قافیه ها می گذرد
از غزل های من زخم نما می گذرد
♥️
باد یک آه بلند است که گاهی دم عصر
نرم می آید و از بغض خدا می گذرد
♥️
بوی آویشن کوهیست که می آید یا...
باد از خرمن موهای رها می گذرد؟
♥️
زنده رودیست پریشان وسط پیچ و خمش
شب جدا می گذرد... شعر جدا می گذرد
♥️
چند قرن است که یلدای من کهنه چنار
به غزلخوانی چشمان شما می گذرد
♥️
باد می آید و «رخساره برافروخته است»
شاید «از کوچه معشوقه ی ما می گذرد»

حامد عسکری

♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️

مثل آن چایی که می چسبد به سرما بیشتر
با همه گرمیم... با دل های تنها بیشتر
♥️
درد را با جان پذیراییم و با غم ها خوشیم
قالی کرمان که باشی می خوری پا بیشتر
♥️
بَم که بودم فقر بود و عشق اما روزگار
زخم غربت بر دلم آورد این جا بیشتر
♥️
هر شبِ عمرم به یادت اشک می ریزم ولی
بعدِ حافظ خوانیِ شب های یلدا بیشتر
♥️
رفته ای... اما گذشتِ عمر تاثیری نداشت
من که دلتنگ توام امروز... فردا بیشتر
♥️
زندگی تلخ است از وقتی که رفتی تلخ تر
بغض جانکاه است هنگام تماشا بیشتر
♥️
هیچ کس از عشق سوغاتی به جز دوری ندید
هر قدر یعقوب تنها شد زلیخا بیشتر
♥️
بر بخارِ پنجره یک شب نوشتی: "عاشقم"
خون انگشتم بر آجر حک کنم: ما بیشتر...
♥️
حامد عسکری

♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️

شانه ات را دیر آوردی سرم را باد برد
خشت خشت و آجر آجر، پیکرم را باد برد
♥️
من بلوطی پیر بودم پای یک کوه بلند
نیمم آتش سوخت، نیم دیگرم را باد برد
♥️
از غزل هایم فقط خاکستری مانده به جا
بیت های روشن و شعله ورم را باد برد
♥️
با همین نیمه، همین معمولی ساده بساز
دیر کردی نیمه ی عاشقترم را باد برد
♥️
بال کوبیدم قفس را بشکنم عمرم گذشت
وا نشد بدتر از آن بال و پرم را باد برد
♥️
حامد عسکری

♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️

  • ۰۲/۰۸/۱۵
  • بهرام بهرامی حصاری

آخر قصه ی هر بچه پلنگی این است:

با همه گرمیم... با دل های تنها بیشتر

باد می آید و از قافیه ها می گذرد

حامد عسکری

خاتون دل و دماغ ندارم.... همین بس است

خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باد برد

درد دل کردن برای تو حضوری بهتر است

دست و پا بسته و رنجور به چاه افتادن

سلام سوژه نابم برای عکاسی‌

سیب شیرین لبت باشد و آدم نخورد؟

شانه ات را دیر آوردی سرم را باد برد

شب به شب قوچی ازین دهکده کم خواهد شد

شعر

عشق بعضی وقتها از درد دوری بهتر است

غزل معاصر

قالی کرمان که باشی می خوری پا بیشتر

لاک پشتانه به دنبال تو می آیم و آه

ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد

مثل آن چایی که می چسبد به سرما بیشتر

من آرزوی وصل تو را می برم به گور

من بلوطی پیر بودم پای یک کوه بلند

من عاشقم به دیدنت از تپه های دور

می تواند خبر از مصر به کنعان ببرد

هر نسیمی که نصیب از گل و باران ببرد

وای بر تلخی فرجام رعیت پسری

چای با عطر هل و گلهای قوری بهتر است

چای دم کن... خسته ام از تلخی نسکافه ها

چون شیر عاشقی که به آهوی پُر غرور

که بخواهد دلی از دختر یک خان ببرد

گلچین بهترین شعرهای معاصر

گلچین بهترین غزل های حامد عسکری

گلچین بهترین غزل های معاصر

یک سینه حرف هست ولی نقطه چین بس است

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی