غزلی با مطلع «قهر مکن ای فرشته روی دلارا» با نام اصلی «آشتی» از فریدون مشیری، تجلیگاه عواطف عمیق و احساسات عاشقانهای است که شاعر با زیبایی و ظرافت به تصویر میکشد. در این شعر، مشیری با نگاهی عاشقانه و دلتنگی، به قهر و بیوفایی معشوق اشاره میکند و در عین حال، امید به بازگشت و آشتی را در دل خود زنده نگه میدارد. او با استفاده از تصاویری چون «بنفشه موی فریبا» و «گل رعنا»، احساساتی چون عشق، خشم و زیبایی را در هم میآمیزد و به ما یادآوری میکند که عشق، همواره همراه با چالشها و تلخیهاست. این شعر، نه تنها نمایانگر زیباییهای عشق است، بلکه به عمق درد و انتظار عاشق نیز پرداخته و خواننده را به تفکر درباره روابط انسانی و پیچیدگیهای آن دعوت میکند. در ادامه، با هم به خواندن این شعر زیبا میپردازیم که در آن، نغمهای از عشق و آرزوهای انسانی به وضوح شنیده میشود.
قهر مکن ای فرشته روی دلارا
ناز مکن ای بنفشه موی فریبا
♥️♥️♥️
بر دل من گر روا بود سخن سخت
از تو پسندیده نیست ای گل رعنا
♥️♥️♥️
شاخه خشکی به خارزار وجودیم
تا چه کند شعله های خشم تو با ما
♥️♥️♥️
طعنه و دشنام تلخ اینهمه شیرین
چهره پر از خشم و قهر اینهمه زیبا
♥️♥️♥️
ناز ترا میکشم به دیده ی منت
سر به رهت مینهم به عجز و تمنا
♥️♥️♥️
از تو به یک حرف ناروا نکشم دست
وز سر راه تو دلربا نکشم پا
♥️♥️♥️
عاشق زیباییم اسیر محبت
هر دو به چشمان دلفریب تو پیدا
♥️♥️♥️
از همه بازآمدیم و با تو نشستیم
تنها تنها به عشق روی تو تنها
♥️♥️♥️
بوی بهار است و روز عشق و جوانی
وقت نشاط است و شور و مستی و غوغا
♥️♥️♥️
خنده گل را ببین به چهره گلزار
آتش می را ببین به دامن مینا
♥️♥️♥️
ساقی من جام من شراب من امروز
نوبت عشق است و عیش و نوبت صحرا
♥️♥️♥️
آه چه زیباست از تو جام گرفتن
وزلب گرم تو بوسه های گوارا
♥️♥️♥️
لب به لب جام و سر به سینه ساقی
آه که جان میدهد به شاعر شیدا
♥️♥️♥️
از تو شنیدن ترانه های دل انگیز
با تو نشستن بهار را به تماشا
♥️♥️♥️
فردا فردا مگو که من نفروشم
عشرت امروز را به حسرت فردا
♥️♥️♥️
بس کن ز بی وفایی بس کن
بازآ بازآ به مهربانی بازآ
♥️♥️♥️
شاید با این سرودهای دلاویز
باردگر در دل تو گرم کنم جا
♥️♥️♥️
باشد کز یک نوازش تو دل من
گردد امروز چون شکوفه شکوفا
اشعار فریدون مشیری