مثل عشقی که به داد دل تنها نرسد!
ترسم این است که این رود به دریا نرسد!
✍
این که آویخته از دامنه کوه به دشت
میخرامد همه جا غلت زنان تا…، نرسد!
✍
ترسم این است که با خاک بیامیزد و سنگ
از زمین کام بگیرد… به من اما، نرسد!
✍
پشت هر سنگ، درنگی، پس هر خار، خسی
حتم دارم که به همصحبتی ما نرسد!
✍
ماه مایوس شد و موج به دریا برگشت
بی سبب نیست که حتی به تماشا نرسد!
✍
من به هر صخره ازین فاصله میکوبم، سر
ترسم این است که این رود به دریا نرسد!
عبدالجبار کاکایی
- ۰۳/۰۴/۲۷