شیرینی لب های تو، در مزه ی گیلاس نیست.
عطر خمار انگیز تو، در بوته های یاس نیست.
✿ ❀
شاخه گل سرخ لبت، خون از دل ما می خورد
برقی که چشمت می زند، در سینه ی الماس نیست.
✿ ❀
فصل درو یعنی که تو، از این خیابان بگذری
زوری که دارد مژه ات، در بازوی هر داس نیست.
✿ ❀
اصلاً چه بهتر که خودت، قلب مرا غارت کنی
چون زندگی بی عشق تو، چیزی به جز افلاس نیست.
✿ ❀
بر گردن من خون هر کس را که می خواهی بریز
درد ریا داریم ما را درد حق الناس نیست.
✿ ❀
این شعر دعوت نامه ی مخصوصی از چشم تو است
جایی در آن کندو برای هر عسل نشناس نیست.
✿ ❀
اصلاً غزل هایم برای چه سروده می شوند؟
آن افتخاری که نصیب جز لب گیلاس نیست.
(شعر از بهرام بهرامی)