s غزل فوق العاده عاشقانه :: کتاب بهرام

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام
طبقه بندی موضوعی
آخرین کامنت های شما
  • ۱۷ آبان ۰۲، ۱۳:۴۷ - محسن
    😱🤮
s

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غزل فوق العاده عاشقانه» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

وقتی از آفتاب برایت تن آفرید
تکلیف روزهای مرا روشن آفرید


برقی به چشم های تو داد و دلی به من
انگار زیر صاعقه ای خرمن آفرید


من گل شدم کنار تو پرپر شدم ولی
ای غتچه در سرشت تو نشکفتن آفرید


در سر هوای زلف تو را داشتم ولی
کوتاه تر ز دست منت دامن آفرید


من ساحل و تو موج، ببین سرنوشت را
حتّی کنار آمدنت رفتن آفرید

جواد زهتاب

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

مگر چه ریخته ای در پیاله ی هوشم

که عقل و دین شده چون قصه ها فراموشم

تو از مساحت پیراهنم بزرگ تری
ببین نیامده سر رفته ای از آغوشم

چه ریختی سر شب در چراغ الکلی ام
که نیمه روشنم از دور و نیمه خاموشم

همین خوش است همین حال خواب و بیداری
همین بس است که نوشیده ام ... نمی نوشم

خدا کند نپرد مستی ام چو شیشه ی می
معاشران بفشارید پنبه در گوشم

شبیه بار امانت که بار سنگینی است
سر تو بار گرانی است مانده بر دوشم ...

سعید بیابانکی

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

لبخند زدن معجزه ی لب رطبی هاست!

دنیا به خدا تشنه ی گیلاس لبی هاست!

❀ ✿ ❀

یک شاخه گل سرخ در آغوش گرفتن

این اوج تمنای قوطی ها حلبی هاست!

❀ ✿ ❀ 

تشبیه شما به غزل و ماه و ستاره

 همسایه ببخشید اگر بی ادبی هاست!

❀ ✿ ❀ 

ناخن بجوی بغض کنی قهوه بنوشی

این عادت هر روزه ی آدم عصبی هاست!

❀ ✿ ❀ 

گفتی غزلت تازه شده! دست خودم نیست!

از لطف خرامیدن چادر عربی هاست!

❀ ✿ ❀

 

غزلی پست مدرن از شاعر معاصر: حامد عسکری

 

نقد این شعر

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

شیرینی لب های تو، در مزه ی گیلاس نیست.

عطر خمار انگیز تو، در بوته های یاس نیست.

 ✿ ❀

شاخه گل سرخ لبت، خون از دل ما می خورد

برقی که چشمت می زند، در سینه ی الماس نیست.

 ✿ ❀

فصل درو یعنی که تو، از این خیابان بگذری

زوری که دارد مژه ات، در بازوی هر داس نیست.

 ✿ ❀

اصلاً چه بهتر که خودت، قلب مرا غارت کنی

چون زندگی بی عشق تو، چیزی به جز افلاس نیست.

 ✿ ❀

بر گردن من خون هر کس را که می خواهی بریز

درد ریا داریم ما را درد حق الناس نیست.

 ✿ ❀

این شعر دعوت نامه ی مخصوصی از چشم تو است

جایی در آن کندو برای هر عسل نشناس نیست.

 ✿ ❀

اصلاً غزل هایم برای چه سروده می شوند؟

آن افتخاری که نصیب جز لب گیلاس نیست.

 (شعر از بهرام بهرامی)

  • بهرام بهرامی حصاری