ای بره ی زخمی شده! با گرگ درد دل نکن.
با زندگی بازی و بازی را چنین مشکل نکن.
*
تو زخم خوردی به جای او تو هستی متهم
تو لااقل دیگر، وکیلت را همان قاتل نکن!
*
وقتی کماکان می چکد، خون تو از دندان او
با گرگ ظالم صحبت از دنیای نا عادل نکن
*
وقتی عدالت طرز فکر گرگ احساس است و بس!
گر پنج شد جمع دو با دو دور را باطل نکن.
*
این گرگ تا وقتی معمای تو باشد زنده است
تو تکه های این معما را خودت کامل نکن.
*
وقتی تو را با نیت جلب توجه می کشد
آن ناسزا که دوست دارد شهوت قاتل نکن.
*
بگذار تا بر چارپایه ضربه را دشمن زند.
تو آن طناب عزت نفس خودت را ول نکن.
بهرام بهرامی