نقره نعل که با دیدن گرگ به شدت می ترسید؛ دائماً در دلش ترس و وحشت داشت که مبادا گرگ به او حمله کند و کارش را تمام کند. اگرچه این بعید به نظر می آمد چون شواهد نشان می داد که گرگ دنبال رسیدن به خواسته های بزرگتری مثل رفع خطر شیباست.
تندر یک دور در اطراف نقره نعل چرخ زد و روبروی او ایستاد و گفت: تو اون گورخری هستی که ایده ی لاشه خوری رو برای ما مطرح کردی؟