قتی به یک میدان نگاه میکنیم، چگونه تشخیص میدهیم که جسمی که از ما فاصله دارد، از آن دیگری بزرگتر است یا آن یکی پشت دیگری واقع شده است؟ چرا هر چیزی را به صورت سهبعدی و با نسبتی معین نسبت به هم میبینیم، و چرا به جای آنکه همه چیز را در یک سطح مشاهده کنیم، این گونه است؟
حقیقت این است که وقتی ما چیزی را میبینیم، تنها آن را با چشم خود مشاهده نمیکنیم، بلکه مغز ما نیز در این فرآیند نقش اساسی دارد. اشیاء را ما با نور تجربه میکنیم، و مغز ما بر اساس تجربیات گذشتهی خود، کمک میکند تا آنچه را که به چشم میبینیم، تفسیر کنیم. اگر مغز ما قادر نباشد اشیای دیدهشده را بر اساس تجربیات گذشتهاش تفسیر کند، قطعاً دچار اشتباهات زیادی خواهیم شد. بهعنوان مثال، بر اساس تجربههای قبلی، ما مفهومی از اندازه و مقیاس اشیا داریم. یک مردی که در قایق ایستاده و از ساحل فاصله دارد، به نظر خیلی کوتاهتر از مردی است که در ساحل ایستاده است، ولی ما هیچگاه نمیگوییم یکی مرد بلندقدی است و دیگری کوتاه. چیزی که مغز ما نتیجهگیری میکند این است که یکی نزدیکتر است و دیگری دورتر.
این تفسیر، تنها به کمک مغز و تجربیات گذشتهمان ممکن میشود. مغز ما از تکنیکهایی همچون تجسم فضایی استفاده میکند تا به ما کمک کند فاصلهها و ابعاد اجسام را درک کنیم. بهعنوان مثال، وقتی شما یک خط آهن را با چشم دنبال میکنید، به نظر میآید که دو ریل به هم میرسند. در حقیقت، ریلها هیچگاه به هم نمیرسند، بلکه به دلیل قوانین نور و دوری و نزدیکی، مغز شما اینطور تفسیر میکند. در اینجا، مغز شما از مفهوم پریسپتوسیو (perceptual) استفاده میکند تا فاصلهها و ابعاد اجسام را بر اساس تجربیات قبلی تخمین بزند.
علاوه بر این، تمرینات و تجربههای روزمره نیز به ما کمک میکنند تا درک درستی از فاصله و عمق داشته باشیم. بهطور کلی، اشیای نزدیکتر به نظر واضحتر و دقیقتر میآیند، در حالی که اشیای دورتر به تدریج محو و مبهمتر میشوند. این تفاوت در وضوح به ما کمک میکند تا بتوانیم عمق فضا را درک کنیم و اجسام را در موقعیتهای مختلف مکانی و زمانی بشناسیم.
در نهایت، توانایی ما در دیدن سهبعدی نه تنها به چشممان بلکه به مغز و تجربههای گذشتهمان بستگی دارد. ما بهطور ناخودآگاه از الگوها و قواعدی که در طی سالها آموختهایم استفاده میکنیم تا آنچه را که میبینیم تفسیر کنیم و این تفسیرها به ما کمک میکنند تا جهان اطرافمان را به شکلی دقیقتر و معنیدارتر درک کنیم.