گفت طوطی که قفس باز نباشد هم نیست!
زاغ هم گفت که آواز نباشد هم نیست!
✔
قفس مشترک طوطی و زاغان شده این
آب و دان باشد و پرواز نباشد هم نیست!
✔
نت گمان کرد که سرچشمه ی آهنگ نت است.
گفت بی پرده اگر ساز نباشد هم نیست.
✔
مثل موجی که به دریا بزند طعنه که :هی!
رقص را جلوه و ابراز نباشد هم نیست.
✔
نشو هم قلعه ی آن مهره ی بی حوصله شاه!
که گمان کرد که سرباز نباشد هم نیست.
✔
در نگاهی که پرست از خزه ی مردابی
رقص نیلوفر تن ناز نباشد هم نیست.
✔
این حقیقت که محال است که هیزمکش آن
ارّه داران بشوم، راز نباشد هم نیست.
✔
عاقبت پرچم داد است که بر می خیزد
اگر امروز سر افراز نباشد هم نیست.
✔
نه که سکان شکسته، روی کشتی ریا
لنگری که غلط انداز نباشد، هم نیست!
✔
به نظر می رسد این ماتم، بی پایان است.
زندگی را اگر آغاز نباشد هم نیست.
بهرام بهرامی
- ۰۳/۰۴/۲۷