رشتهکوه زاگرس؛ ستون فقرات ایران و داستان نبرد زمین با زمان
رشتهکوه زاگرس نه فقط یک زنجیرهی کوهستانی، بلکه ستون فقرات زمین ایران است؛ رشتهای از صخرهها، چینها و قلههایی که از ژرفای زمین برخاستهاند و هزاران سال است با باد، باران، زلزله و انسان در جدالاند. زاگرس تنها یک پدیدهی طبیعی نیست، بلکه تاریخی زنده از دگرگونیهای زمین و تمدن است؛ جایی که زمین و انسان، طبیعت و تاریخ، در هم تنیدهاند.

عکس: ویکی پدیا
موقعیت و گستره
رشتهکوه زاگرس از شمال غربی ایران در نزدیکی مرزهای ترکیه و عراق آغاز میشود و تا جنوب شرقی، تا تنگهی هرمز و سواحل خلیج فارس ادامه دارد. طول این رشته بیش از ۱۵۰۰ کیلومتر است و بخشهای بزرگی از استانهای کردستان، کرمانشاه، ایلام، لرستان، کهگیلویه و بویراحمد، فارس، بوشهر و هرمزگان را در بر میگیرد.
در غرب زاگرس، دشتهای پهناور میانرودان (بینالنهرین) قرار دارد و در شرق آن، فلات مرکزی ایران گسترده است.
به همین دلیل، زاگرس همچون دیوار بلندی میان دو جهان زمینشناختی و فرهنگی عمل میکند — از یک سو سرزمینهای گرم و خشک میانرودان، و از سوی دیگر فلات سرد و مرتفع ایران.
چگونگی پیدایش زاگرس
زاگرس یکی از جوانترین رشتهکوههای ایران است، هرچند آغاز داستانش به دهها میلیون سال پیش بازمیگردد.
حدود ۴۵ تا ۳۰ میلیون سال پیش، صفحهی تکتونیکی عربستان از قارهی آفریقا جدا شد و بهسمت شمال، بهسوی صفحهی اوراسیا (که ایران بخشی از آن بود) حرکت کرد.
این برخورد عظیم، پوستهی زمین را چین داد و فشرد — و از دل آن، کوههای زاگرس سر برآوردند.
برخلاف رشتهکوههای جوانی مانند هیمالیا، زاگرس کوههایی با چینخوردگی نرمتر و ساختاری طولی دارد. بیشتر از جنس سنگهای آهکی و رسوبیست که در دورانهای کرتاسه و پالئوسن در بستر دریاها شکل گرفتهاند.
به همین دلیل در دامنههای زاگرس، فسیلهای دریایی بسیاری دیده میشود؛ نشانهای از زمانی که دریا، جای کوهها را گرفته بود.
زمینلرزهها و فعالیتهای پوسته
زاگرس هنوز زنده است.
برخورد صفحات تکتونیکی ادامه دارد، و به همین خاطر این منطقه یکی از فعالترین نواحی لرزهخیز ایران است.
زمینلرزههای بزرگی مانند زلزلهی بم، سرپل ذهاب یا سیسخت، همه در کمربند زاگرس رخ دادهاند.
اما همین پویایی زمین است که زاگرس را به یکی از آزمایشگاههای طبیعی فرایندهای تکتونیکی تبدیل کرده و پژوهشگران بسیاری را از سراسر جهان به خود جلب کرده است.
ویژگیهای طبیعی و اقلیمی
زاگرس مجموعهای شگفتانگیز از درهها، تنگهها، غارها و قلههاست.
از کوههای برفگیر کردستان تا تنگههای گرم فارس، از چشمههای آهکی لرستان تا چاههای نفت خوزستان، این رشتهکوه تنوعی باورنکردنی دارد.
بلندترین قلهی زاگرس، دنا است با ارتفاع ۴۴۰۹ متر، که در استان کهگیلویه و بویراحمد قرار دارد و در زمستان به تودهای از برف و یخ بدل میشود.
زاگرس همچنین منبع اصلی آب ایران است.
رودهای بزرگی چون کارون، کرخه، دز، سیمره، زایندهرود و مارون از دامنههای زاگرس سرچشمه میگیرند. بدون این کوهها، فلات ایران خشکتر، بیجانتر و بیتمدنتر میبود.
حیات و پوشش گیاهی
زاگرس از نظر زیستمحیطی، یکی از گنجینههای بزرگ ایران است. جنگلهای بلوط زاگرسی که میلیونها سال است در این منطقه ریشه دارند، از مهمترین اکوسیستمهای غرب ایراناند.
درختانی چون بلوط ایرانی، بنه (پستهی کوهی)، زالزالک، بادام کوهی، و گون در دامنهها و درهها دیده میشوند.
در این جنگلها گونههایی مانند:
پلنگ ایرانی، خرس قهوهای، بز کوهی، قوچ و میش وحشی، گرگ، روباه، گراز و سنجاب ایرانی
زندگی میکنند.
بسیاری از مناطق زاگرس، مانند پارک ملی تنگ صیاد، اشترانکوه، و بمو، بهعنوان ذخیرهگاههای طبیعی تحت حفاظت هستند.
اما طی قرن گذشته، جنگلهای زاگرس بهشدت آسیب دیدهاند؛ چراکه قطع بیرویه، چرای دام، و خشکسالی، بخش بزرگی از پوشش گیاهی را از میان برده است. هنوز هم بلوطهای پیر زاگرسی در سکوت، شاهد نابودی جنگلهایی هستند که روزگاری هزاران سال دوام آورده بودند.
زاگرس و انسان؛ تمدن در دامنهی کوه
زاگرس نهتنها خانهی طبیعت، بلکه گهوارهی تمدن بوده است.
در دامنههای این رشته، از دوران نوسنگی، انسان ساکن شده و نخستین روستاهای کشاورزی را ساخته است.
غارهایی چون شکارچیان کرمانشاه، دوشه، و کنجی نشانههایی از سکونت انسان در بیش از ۱۰ هزار سال پیش را در خود دارند.
در همین نواحی، اقوامی چون عیلامیها، لولوبیها، گوتیها و کاسیها زندگی میکردند که از نخستین تمدنهای شناختهشدهی فلات ایراناند.
زاگرس برای آنان پناهگاه و منبع آب، شکار، چوب و فلز بود؛ جایی میان دو تمدن بزرگ: ایران و میانرودان.
در دوران بعد، ایلام، ماد، و سپس امپراتوری هخامنشی در پیرامون این کوهها شکل گرفتند.
حتی پاسارگاد و تخت جمشید نیز در دامنههای خاوری زاگرس ساخته شدند — گویی شاهان پارس، عظمت امپراتوری خود را به پشتیبانی این کوههای استوار میخواستند.
کوهها و زندگی امروز
امروز، میلیونها ایرانی در دامنههای زاگرس زندگی میکنند.
از عشایر لر و بختیاری گرفته تا کردها و قشقاییها، زندگی بسیاری از مردم هنوز با ریتم کوه هماهنگ است. کوچهای فصلی، چراگاههای کوهستانی، سیاهچادرها، و موسیقیهای محلی، بخشی از فرهنگی است که در دل زاگرس ریشه دارد.
شهرهایی چون کرمانشاه، سنندج، ایلام، خرمآباد، یاسوج، شیراز و اهواز در دل یا حاشیهی این رشتهکوه قرار دارند و از منابع طبیعی آن بهره میبرند — از آب و خاک تا نفت و گاز.
در واقع، زاگرس نه تنها منبع آب، بلکه منبع انرژی ایران نیز هست.
بیشتر میدانهای نفتی کشور، از جمله آغاجاری، گچساران و اهواز، در دشتهای چینخوردهی پای زاگرس واقع شدهاند.
زاگرس؛ روایت زمین از استقامت
زاگرس روایت پایداری است.
هر صخرهاش داستان میلیونها سال فشار و رنج زمین است، و هر درهاش نشانی از گذر آب و زمان.
در فرهنگ مردم غرب ایران، کوه همواره نماد پایداری، مردانگی و شجاعت بوده؛ و شاید بیدلیل نیست که روحیهی مردمان زاگرسنشین نیز چنین استوار و مقاوم است.
زاگرس نهفقط بخشی از جغرافیای ایران، بلکه بخشی از هویت ایرانی است؛ کوههایی که مرزها را ساختهاند، آب را بخشیدهاند، تمدن را پروراندهاند، و هنوز هم بر فراز فلات، استوار ایستادهاند — چونان حافظان زمین.
جمعبندی
رشتهکوه زاگرس، پیوندی میان زمین و تاریخ است.
از دل اقیانوسهای باستانی زاده شد، ستون تمدنهای نخستین را بر دوش کشید، و هنوز هم رگهای آب و زندگی ایران از دامنههایش میجوشند.
اگر بخواهیم ایران را در یک تصویر خلاصه کنیم، شاید همان تصویر قلهای مهگرفته از زاگرس باشد: کوهی که از دل زمین برخاست تا معنای ماندگاری را بیاموزد.
مطالب مرتبط: