در ابتدای سفر اول مظفرالدین شاه به اروپا در سال 1279 شمسی، او به کشور بلژیک سفر کرد و با اتومبیل آشنا شد. این دستگاه برای شاه خیلی جذاب بود، اما از سوی دیگر، تصمیم خرید آن را به خزانه خود مشاهده نمیکرد. سرانجام با کمک یک کُنتِس بلژیکی به نام کورمن، او به گردش با اتومبیل رفت، در حالی که نمیتوانست جذابیتهای این زن را نادیده بگیرد. در نهایت، مظفرالدین شاه متقاعد شد که هر طور شده یک اتومبیل را به ایران بیاورد.
مکالمه بین شاه و مدیر کمپانی رنو در مورد خرید این خودروها به شکل زیر بود:
شاه در ابتدا میپرسد:
دو دستگاه اتومبیل را با ما چند حساب میکنید؟
پس از تعظیم و عرض ادب، مدیر کمپانی به پادشاه ایران میگوید:
"اتومبیل اول رایگان است و اتومبیل دوم 16000 فرانک، همچنین اتومبیلهای بعدی هر کدام 15000 فرانک فرانسه هستند."
شاه ادامه میدهد:
"آیا اتومبیلهای بعدی هم در دسترس هستند؟"
مدیر کمپانی پاسخ میدهد:
"ما حدود 100 دستگاه اتومبیل برای صدور به ایران در نظر گرفتهایم، زیرا مطمئن هستیم که به محض بازگشت اعلیحضرت به ایران، بسیاری از شاهزادگان، بزرگان، سیاستمداران و رجال ایرانی علاقهمند به خرید اتومبیل خواهند بود."
شاه اظهار کرد:
"ما عادت نداریم که از بیگانگان چیزی به رایگان بگیریم، زیرا خواهند گفت که رشوه گرفتهایم." مدیر کمپانی پاسخ داد:
"نه، قربان! امکان ندارد. استدعا دارم که اولین اتومبیل را به عنوان کادو قبول فرمائید."
سرانجام، کمپانی رنو یک اتومبیل به شاه به عنوان هدیه داد و اتومبیل دیگر را با قیمت 16000 فرانک یا 4000 تومان به وی فروخت. این اتومبیلها نفتسوز بودند و به همراه دو راننده و دو تکنسین با قطار به روسیه و سپس با کشتی به ایران منتقل شدند.
در آن زمان، جادههای ایران بسیار نامناسب بودند و هیچ راه آسفالتی وجود نداشت. بنابراین، یکی از خودروها در جاده از رشت به قزوین خراب شد و در همان مکان باقی ماند تا در سالهای بعد به یادگاری در خاطرات جهانگردان تبدیل شود.
خودرو دیگر، که به رنگ آبی آسمانی تیره بود، با مشقت به تهران رسید و به کاخ گلستان منتقل شد.