s شعرهای حکیمانه و فلسفی :: کتاب بهرام

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام
طبقه بندی موضوعی
آخرین کامنت های شما
  • ۱۷ آبان ۰۲، ۱۳:۴۷ - محسن
    😱🤮
s

۲۸ مطلب با موضوع «شعر :: شعرهای حکیمانه و فلسفی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

دیوان حافظ: غزل شمارهٔ ۴۹۴
ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی

هر جا که روی زود پشیمان به درآیی

♥️♥️
هش دار که گر وسوسه عقل کنی گوش

آدم صفت از روضه رضوان به درآیی

♥️♥️
شاید که به آبی فلکت دست نگیرد

گر تشنه لب از چشمه حیوان به درآیی

♥️♥️

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

حافظ : غزل شمارهٔ ۴۹۵
می خواه و گل افشان کن از دهر چه می‌جویی

این گفت سحرگه گل بلبل تو چه می‌گویی

✍✔✍
مسند به گلستان بر تا شاهد و ساقی را

لب گیری و رخ بوسی می نوشی و گل بویی

✍✔✍
شمشاد خرامان کن و آهنگ گلستان کن

تا سرو بیاموزد از قد تو دلجویی

✍✔✍

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

مرغی دیدم نشسته بر باره ی طوس!

در پیش گرفته کله ی کیکاوس!

با کله همی می گفت: افسوس افسوس!

کو بانگ جرس ها و کجا ناله ی کوس!

رباعی از خیام نیشابوری

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

آفتابی
صدای آب می آید ، مگر در نهر تنهایی چه می شویند؟
لباس لحظه ها پاک است.
میان آفتاب هشتم دی ماه
طنین برف ، نخ های تماشا ، چکه های وقت.
طراوت روی آجرهاست، روی استخوان روز.
چه می خواهیم؟
بخار فصل گرد واژه های ماست.

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

آب
آب را گل نکنیم:
در فرودست انگار، کفتری می‌خورد آب.
یا که در بیشه دور، سیرهٔی پر می‌شوید.
یا در آبادی، کوزهٔی پر می‌گردد.
آب را گل نکنیم:
شاید این آب روان، می‌رود پای سپیداری، تا فرو شوید اندوه دلی.
دست درویشی شاید، نان خشکیده فرو برده در آب.
زن زیبایی آمد لب رود،
آب را گل نکنیم:
روی زیبا دو برابر شده است.

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

هنگام سپیده دم خروس سحری!

دانی که چرا همی کند نوحه گری؟

یعنی که نمودند در آیینه ی صبح

کز عمر شبی گذشت و تو بی خبری!

حکیم عمر خیام

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

خیام اگر باده پرستی خوش باش!

با ماهرخی اگر نشستی خوش باش!

چون عاقبت کار جهان نیستی است!

انگار که نیستی، چو هستی خوش باش!

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

در کارگه کوزه گران رفتم دوش! 

دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش!

هر یک به زبان حال با من می گفت:

کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش! 

  • بهرام بهرامی حصاری