ضربالمثلهای فارسی، بهعنوان یکی از ابزارهای قدرتمند زبان برای بیان حکمتها و آموزههای زندگی، از دنیای مشاغل مختلف نیز بهره بردهاند. هر شغل، با ویژگیها و چالشهای خاص خود، میتواند نماد و الگویی برای انتقال مفاهیم اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی باشد. در این میان، مشاغل ساده و پیچیدهای مانند نجاری، معلمی، چاهکنی و... در ضربالمثلهای فارسی به کار رفتهاند تا تصویری از تلاش، پشتکار، هوش و حتی اشتباهات انسانی را به نمایش بگذارند. این ضربالمثلها، که اغلب برگرفته از تجربههای زندگی روزمره مردم هستند، میتوانند به ما در فهم بهتر شرایط اجتماعی و ویژگیهای انسانی کمک کنند. در این مطلب، قصد داریم به بررسی ضربالمثلهایی بپردازیم که مشاغل مختلف در آنها نقش محوری دارند و از این طریق به درک عمیقتری از حکمتهای نهفته در فرهنگ عامه ایرانی برسم.
چاه کن همیشه ته چاهه
خدا نجار نیست اما در و تخته رو خوب بهم میندازه
کار بوزینه نیست نجاری
صد پتک زرگر، یک پتک آهنگر
گنه کرد در بلخ آهنگری - به شوشتر زدند گردن مسگری
خیاط به کوزه افتاد.