دیوان شمس: غزل شمارهٔ ۶۲۸
ای دوست شکر بهتر یا آن که شکر سازد؟
خوبی قمر بهتر یا آن که قمر سازد؟
✔✍✔
ای باغ توی خوشتر یا گلشن گل در تو ؟
یا آنک برآرد گل صد نرگس تر سازد؟
✔✍✔
ای عقل تو به باشی در دانش و در بینش؟
یا آنک به هر لحظه صد عقل و نظر سازد؟
✔✍✔
ای عشق اگر چه تو آشفته و پرتابی
چیزیست که از آتش بر عشق کمر سازد!
✔✍✔
بیخود شده آنم سرگشته و حیرانم
گاهیم بسوزد پر گاهی سر و پر سازد!
✔✍✔
دریای دل از لطفش پرخسرو و پرشیرین
وز قطره اندیشه صد گونه گهر سازد!
✔✍✔
آن جمله گهرها را اندرشکند در عشق
وان عشق عجایب را هم چیز دگر سازد!
✔✍✔
شمس الحق تبریزی چون شمس دل ما را
در فعل کند تیغی در ذات سپر سازد.
نقد و معنی این غزل زیبا:
این غزل از دیوان شمس تبریزی،به وضوح نمایانگر عمق و جذابیت فلسفی و عاطفی است که در شعر مولانا مشهود است. در این غزل، مولانا با استفاده از مقایسهها و تناقضها به ارمغان میآورد که عشق، عالم انسانی را تحول میدهد و تبدیل به عاشقی بسیار عظیم و پر ارزش میسازد.
اولین بیت این غزل با سوالاتی آغاز میشود که بیانگر این است که آیا شکر بهتر است؟ یا کسی که شکر می آفریند؟ این نمایانگر تفکر مولانا دربارهٔ اهمیت واقعی عشق و نقش آن در تحول و تحولات درونی انسان است.
در بیت دوم، مولانا سوال میکند که آیا خود قمر بهتر است یا آنچه که قمر میسازد؟ اینجا نیز تاکید بر تأثیر و تحولی است که عشق در وجود انسان به وجود میآورد، مانند آنچه که باغ را به یک گلشن زیبا تبدیل میکند.
بیت سوم و چهارم به بحث دربارهٔ عقل و عشق پرداخته و نشان میدهد که عشق، به جای یک عقل، صد عقل و نظر میسازد. عشق به واقعیت مطلق است که تمام تفکرات و ادراکات را فراتر از آنچه که ممکن به نظر میرسد، میبرد.
بیت پنجم و ششم به تاثیر شگرفی که عشق در وجود انسان به وجود میآورد، پرداخته و نمایانگر این است که عشق قادر است از انسان یک وجود بیخود و بیسرگشته، به عبارت دیگر وجودی پر از آتش و انرژی واقعی تبدیل کند.
بیت هفتم و هشتم به تأثیر عشق بر عالم دل و توانایی آن در ایجاد آثاری با ارزش و بینظیر میپردازد. عشق، میتواند از دریایی که دل است، جواهرات بیشماری به وجود آورد و از قطرههای اندیشه، گوهرهایی گوناگون بسازد.
در بیت نهم و دهم، مولانا به موضوع عشق مطلق به تمام گونهها اشاره میکند که میتواند حتی جواهرات بیشمار را در هم شکند و عجایبی را که دیگر نمیتوان به آن پی برد، به وجود بیاورد.
و در نهایت، مولانا به شمس الدین تبریزی، معشوق او که نماد عشق مطلق است، اشاره میکند و میگوید که همانند آفتاب که در دل او جای گرفته است، قادر است تا حتی در جهان عقل و تفکر (ذات) تاثیرات قابل توجهی ایجاد کند.
این غزل به زیبایی و اعماق فلسفی آن، نمونهای بینظیر از شعر مولانا است که به شدت از جنبههای عشق، تحول شخصیتی، و قدرت تحولدهندهٔ عشق در عالم انسانی سخن میگوید.
- ۰۳/۰۴/۲۵