در زبان فارسی، قافیهها بهعنوان یکی از ارکان مهم شعر و ادبیات مطرح هستند و تاثیر زیادی در زیبایی و انسجام شعر دارند. انتخاب کلمات همقافیه، علاوه بر اینکه به آهنگ و ریتم شعر کمک میکند، میتواند مفاهیم و معانی خاصی را نیز به مخاطب منتقل نماید. یکی از رایجترین و جذابترین گروههای قافیهای در شعر فارسی، کلماتی هستند که با پسوندهای مشابه مانند"یم" پایان مییابند. در این مقاله، به بررسی کلمات همقافیه با "نیم"، "تیم"، "سیم"، "ترمیم" و دیگر کلماتی که در این دسته قرار میگیرند می پردازیم.
1- بیم، 2- نیم، 3- تیم، 4- سیم، 5- عظیم، 6- نعیم، 7- وخیم، 8- یتیم، 9- جاجیم، 10- گریم، 11- لحیم، 12- نسیم، 13- فهیم، 14- علیم، 15- ضخیم، 16- سهیم، 17- رحیم، 18- گلیم، 19- رژیم، 20- صمیم، 21- لئیم، 22- خوش خیم، 23- پانتومیم، 24- تحریم، 25- مستقیم، 26- ترحیم، 27- آنزیم، 28- تعمیم، 29- تقدیم، 30- تکریم، 31- تعظیم، 32- ترمیم، 33- تصمیم، 34- تقویم، 35- تنظیم، 36- تحکیم، 37- ترسیم، 38- تعلیم، 39- تقدیم، 40- تفهیم، 41- اقلیم، 42- تعلیم، 43- تعالیم، 44- قدیم، 45- حجیم، 46- تیم، 47- مقیم، 48- الیم، 49- کریم، 50- یاکریم، 51- حلیم، 52- نیم، 53- دونیم.
در اینجا معنی کلمات مختلفی که اشاره شد آمده است:
- بیم: ترس، نگرانی یا نگرانی از وقوع حادثهای.
- نیم: نیمه، نصف یا نیمه از چیزی.
- تیم: گروه یا جمعیتی که برای هدف خاصی فعالیت میکنند (مثل تیم ورزشی).
- سیم: رشتهای نازک از فلز، معمولاً برای انتقال جریان برق یا ارتباطات.
- عظیم: بسیار بزرگ، شگرف و مهم.
- نعیم: خوشبختی و لذت در زندگی، نام یکی از صفات خداوند.
- وخیم: خطرناک، بحرانی یا در حال بدتر شدن.
- یتیم: کودک یا فردی که والدین خود را از دست داده است.
- جاجیم: نوعی پارچه یا فرش دستباف که معمولاً در مناطق روستایی بافته میشود.
- گریم: نقاشی صورت برای ایجاد جلوههای خاص، بهویژه در تئاتر و سینما.
- لحیم: نوعی فلز نرم که برای اتصال دو قطعه فلزی به کار میرود.
- نسیم: باد ملایم و لطیف.
- فهیم: فردی که دارای درک و فهم بالاست.
- علیم: خداوند که آگاه و دانا است، فردی که علم و دانش زیادی دارد.
- ضخیم: چگال یا حجیم، که معمولاً به چیزی که از نظر ضخامت زیاد است اطلاق میشود.
- سهیم: شریک یا همراه در چیزی، مثل کسی که در چیزی شریک است.
- رحیم: بخشنده، مهربان؛ یکی از صفات خداوند.
- گلیم: نوعی قالی یا فرش بدون پرز که بهویژه در مناطق روستایی بافته میشود.
- رژیم: برنامهای خاص برای زندگی، تغذیه یا سیاست (مثلاً رژیم غذایی، رژیم سیاسی).
- صمیم: اخلاص و صداقت، به معنای دل صاف و خالص.
- لئیم: فردی که کینهتوز، پست یا شرور است.
- خوشخیم: به وضعیتی گفته میشود که خطرناک نباشد و به راحتی درمان شود (مثلاً در مورد بیماریها).
- پانتومیم: هنر نمایش بدون کلام با استفاده از حرکات بدن.
- تحریم: محدودیت یا ممنوعیتهایی که توسط یک کشور یا گروه به کشور دیگر تحمیل میشود.
- مستقیم: بیواسطه، بدون انحراف.
- ترحیم: دعا برای فردی که فوت کرده است.
- آنزیم: پروتئینی که واکنشهای شیمیایی در بدن را سرعت میبخشد.
- تعمیم: گسترش یا تعمیم یک قانون یا اصول از یک مورد خاص به موارد دیگر.
- تقدیم: عمل ارائه یا فرستادن چیزی به کسی.
- تکریم: احترام و بزرگداشت.
- تعظیم: فروتنی، ادب و احترام.
- ترمیم: اصلاح یا بازسازی چیزی که خراب یا آسیب دیده است.
- تصمیم: انتخاب یا قضاوت برای انجام یا عدم انجام کاری.
- تقویم: سیستم زمانبندی برای سال، ماهها، روزها و سایر واحدهای زمان.
- تنظیم: ترتیب دادن یا هماهنگ کردن.
- تحکیم: تقویت و استحکام بخشیدن.
- ترسیم: طراحی یا کشیدن یک تصویر یا نقشه.
- تعلیم: آموزش یا تعلیم دادن.
- تقدیم (دوباره): همانطور که در بالا ذکر شد، عمل ارائه یا فرستادن چیزی به کسی.
- تفهیم: روشن کردن یا فهماندن.
- اقلیم: وضعیت جوی یا آب و هوای یک منطقه خاص.
- تعلیم (دوباره): آموزش یا آموختن.
- تعالیم: مجموعهای از آموزهها و تعلیمات.
- قدیم: قدیمی، از زمانهای گذشته.
- حجیم: بزرگ و حجیم، که به چیزی که اندازه بزرگی دارد اشاره میکند.
- تیم (دوباره): همان معنی قبلی، گروه یا جمعیتی که برای هدف خاصی فعالیت میکنند.
- مقیم: ساکن، فردی که در جایی زندگی میکند.
- الیم: دردناک، ناراحتکننده.
- کریم: بخشنده و سخاوتمند، یکی از صفات خداوند.
- یاکریم: ترکیبی از "یا" به معنای "ای" و "کریم" که در دعا و درخواست از خداوند برای کرم و سخاوت به کار میرود.
- حلیم: فردی که نرمخو و بردبار است.
- نیم (دوباره): همان معنی قبلی، نصف یا نیمه.
- دونیم: دو نیمه، بهویژه در اشاره به چیزی که نصف شده است.
این کلمات اغلب به شکلهای مختلف در زبان فارسی مورد استفاده قرار میگیرند و در موقعیتهای مختلف معنای خاص خود را دارند.