s نقد غزل مهدی فرجی: عمری مرا به حسرت دیدن گذاشتی! :: کتاب بهرام

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام
طبقه بندی موضوعی
آخرین کامنت های شما
  • ۱۷ آبان ۰۲، ۱۳:۴۷ - محسن
    😱🤮
s
  • ۰
  • ۰

عمری مرا به حسرت دیدن گذاشتی!
بین رسیدن و نرسیدن گذاشتی!


یک آسمان پرندگی ام دادی و مرا
در تنگنای از تو پریدن گذاشتی!


وقتی که آب و دانه برایم نریختی
وقتی کلید در قفس من گذاشتی!

امروز از همیشه پشیمان تر آمدی
دنبال من بنای دویدن گذاشتی!

من نیستم... نگاه کن این باغ سوخته
تاوان آتشی ست که روشن گذاشتی!

گیرم هنوز تشنه حرف توام ولی
گوشی مگر برای شنیدن گذاشتی؟

آلوچه های چشم تو مثل گذشته اند
اما برای من دل چیدن گذاشتی؟

حالا برو برو که تو این نان تلخ را
در سفره ای به سادگی من گذاشتی.

اشعار مهدی فرجی

نقد این شعر: غزل زیبای مهدی فرجی، با تصاویر تازه و تشبیه‌های دقیق و دلنشین، یکی از نمونه‌های برجسته شعر معاصر است که دنیای درونی شاعر را با کلماتی بویایی و تاثیرگذار به تصویر می‌کشد. در این غزل، شاعر به بررسی رابطه‌ای پیچیده و مملو از حسرت و پشیمانی می‌پردازد که در آن، مفاهیم و احساسات به صورت نمادین و استعاری بیان شده‌اند.

تحلیل تصویر و تشبیه‌ها:

  1. "عمری مرا به حسرت دیدن گذاشتی" این آغاز غزل با واژه "حسرت" فضای غمگینی را بر می‌سازد. حسرتی که در طول زمان، تبدیل به بخشی از وجود شاعر شده است. در این جمله، "حسرت دیدن" در واقع به نوعی ناتوانی در رسیدن به آرزو یا هدف اشاره دارد و نشان‌دهنده نوعی دلتنگی و آرزوی محال است.

  2. "بین رسیدن و نرسیدن گذاشتی" این تصویر از توازن میان امید و ناامیدی بسیار هوشمندانه است. شاعر در حال کشمکش میان این دو حالت است و فاصله‌ی بین رسیدن و نرسیدن، نه فقط به معنای فاصله فیزیکی، بلکه به معنای فاصله احساسی و روانی است.

  3. "یک آسمان پرندگی ام دادی و مرا / در تنگنای از تو پریدن گذاشتی" یکی از تصاویر قدرتمند این غزل، تصویر پرنده است. شاعر از آزادی و پرواز سخن می‌گوید، اما این آزادی همراه با یک محدودیت است. "تنگنای از تو پریدن" استعاره‌ای است از دشواری و درد در رهایی از یک رابطه یا وضعیت. این تناقض میان آزادی و محدودیت، یکی از ویژگی‌های غالب این غزل است.

  4. "وقتی که آب و دانه برایم نریختی / وقتی کلید در قفس من گذاشتی" این تصاویر به‌طور واضح به مفهوم آزادی و اسارت اشاره دارند. "آب و دانه" نماد نیازهای ابتدایی است که انسان برای رشد و زندگی به آن نیاز دارد، و "قفس" نماد اسارت و محدودیت است. این تضاد میان نیاز به آزادی و وجود اسارت، به زیبایی در این چند بیت بیان شده است.

  5. "امروز از همیشه پشیمان تر آمدی / دنبال من بنای دویدن گذاشتی" این بخش غزل نشان‌دهنده نوعی تغییر در وضعیت عاطفی است. شاعر اشاره به زمانی دارد که طرف مقابل، پس از گذشت زمان و شاید با شناخت بیشتر از پیامدهای رفتار خود، اکنون برای جبران اقدام کرده است، اما دیر شده است. "دنبال من بنای دویدن گذاشتی" تصویری از تلاش برای جبران گذشته است که نمی‌تواند گذشته را اصلاح کند.

  6. "من نیستم... نگاه کن این باغ سوخته / تاوان آتشی ست که روشن گذاشتی" تصویر "باغ سوخته" استعاره‌ای است از چیزی که زمانی سرشار از زندگی و امید بوده، اما اکنون در اثر آتش‌سوزی (نماد اشتباهات و انتخاب‌های نادرست) به ویرانه‌ای تبدیل شده است. این تصویر، پشیمانی و خرابی ناشی از تصمیمات غلط را به خوبی منتقل می‌کند.

  7. "گیرم هنوز تشنه حرف توام ولی / گوشی مگر برای شنیدن گذاشتی؟" اینجا شاعر به نوعی خود را در موقعیتی قرار داده که هنوز هم به کلمات و سخنان طرف مقابل نیاز دارد، اما سوالی که مطرح می‌شود این است که آیا طرف مقابل آماده است تا این کلمات را بشنود یا نه. تضاد میان نیاز به ارتباط و عدم آمادگی برای پذیرش آن، به خوبی در این تصویر آمده است.

  8. "آلوچه های چشم تو مثل گذشته اند / اما برای من دل چیدن گذاشتی؟" این تشبیه به "آلوچه‌های چشم" یک تصویر دلنشین و غمگین است. چشم‌ها نماد عشق و ارتباط عاطفی هستند، و آلوچه‌ها که به طور طبیعی میوه‌ای ترش و شیرین هستند، به نوعی به تضاد عواطف اشاره دارند. شاعر از این می‌پرسد که آیا این نگاه‌ها هنوز همانند گذشته برای او دل‌چین و دل‌پذیر است یا فقط یادآور چیزی تلخ و از دست رفته است.

  9. "حالا برو برو که تو این نان تلخ را / در سفره ای به سادگی من گذاشتی" پایان غزل به شدت تاثیرگذار است. "نان تلخ" نمادی از یک زندگی سخت و پر از تلخی‌هاست. در حالی که "سفره‌ای به سادگی من" اشاره به زندگی ساده و بی‌آلایش شاعر دارد. این جمله‌ها به نوعی بیانگر پذیرش درد و واقعیت است.

نقد کلی:

غزل مهدی فرجی در عین سادگی، عمق و پیچیدگی خاصی دارد. استفاده از تصاویر جدید، تشبیه‌های شاعرانه و استعاره‌های دقیق، توانسته‌اند احساسات پیچیده‌ای مانند حسرت، پشیمانی، عشق و رنج را به شکلی ناب و تاثیرگذار بیان کنند. علاوه بر این، استفاده از تضادها و تصاویر متناقض در طول غزل، عمق درک شاعر از رابطه انسانی و بحران‌های درونی را نشان می‌دهد.

یکی از نقاط قوت این غزل، توانایی ایجاد ارتباطات عاطفی است که برای هر خواننده‌ای می‌تواند ملموس و قابل درک باشد. این توانایی در ایجاد احساسات مشترک و جهانی در خواننده، از ویژگی‌های برجسته اشعار معاصر است که فرجی به خوبی از آن بهره برده است.

در نهایت، این غزل یکی از نمونه‌های موفق شعر معاصر است که به زیبایی توانسته به دنیای درونی شاعر و پیچیدگی‌های روابط انسانی پرداخته و آن‌ها را با تصاویری دقیق و پر معنی به تصویر بکشد.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی