s معنی کلمه ی جولقی :: کتاب بهرام

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام
طبقه بندی موضوعی
آخرین کامنت های شما
  • ۱۷ آبان ۰۲، ۱۳:۴۷ - محسن
    😱🤮
s
  • ۰
  • ۰

کلمه‌ی "جولقی" واژه‌ای فارسی است که به طور کلی در دو معنی اصلی استفاده می‌شود: یکی به معنای "منسوب به جولق" و دیگری به عنوان صفتی برای توصیف فردی ژنده‌پوش و قلندر. در اینجا، توضیح کامل‌تری در مورد این واژه بر اساس اطلاعات داده شده ارائه می‌دهم.

1. معنی لغوی کلمه "جولقی":

کلمه "جولقی" از ریشه "جولق" گرفته شده است. "جولق" به طور تاریخی به معنای یک منطقه یا شخصی بوده است که به نوعی با وضعیت خاص اجتماعی یا فرهنگی مرتبط است. "جولقی" در این حالت به معنای "منسوب به جولق" یا "وابسته به جولق" است.

  • قلندر شال پوش: "جولقی" در واقع به افرادی اطلاق می‌شود که در لباس و ظاهر خود، به ویژه از جنبه‌ی پوشش، ساده و بی‌اعتنا به تفاوت‌های ظاهری جامعه هستند. این واژه در برخی متون به کسانی که به نوعی از پوشش‌های ژنده‌پوش و ساده استفاده می‌کنند، اشاره دارد.

  • ژنده پوش و قلندر پشمینه پوش: در بعضی از منابع، "جولقی" برای توصیف کسانی به کار می‌رود که لباس‌های پشمینه‌ای و کهنه به تن دارند، شبیه به لباس‌هایی که قلندران (افرادی که در تاریخ ایران به عنوان عارفان و صوفیان ناب دلبسته به سادگی و زندگی غیرمادی شناخته می‌شدند) می‌پوشند.

2. توصیف شخصیت "جولقی" و کاربرد آن در ادبیات:

در ادبیات فارسی، واژه "جولقی" به عنوان یک صفت برای توصیف افراد خاصی که در ظاهر و لباس خود به سادگی و گاه به فقر زندگی می‌کنند، به کار می‌رود. این افراد معمولاً از قشرهای پایین اجتماعی بوده و در برخی از متون به عنوان افرادی "آزاد" یا "بی‌پروا" معرفی می‌شوند که زندگی را فراتر از ظواهر و مادیات می‌بینند. ویژگی‌های قلندران که در بعضی متون به "جولقی" هم ارتباط پیدا می‌کند، شامل شال و لباس ژنده، درآوردن الزامات اجتماعی و ظاهری، و تمایل به زندگی زاهدانه است.

3. جولقی در مثنوی مولانا:

مولانا جلال‌الدین رومی نیز از واژه "جولقی" در مثنوی معنوی خود استفاده کرده است. در یکی از ابیات معروف، مولانا به تصویر فردی "جولقی" اشاره می‌کند:

"جولقی‌ای سربرهنه می‌گذشت / با سرِ بی‌مو چو پشتِ طاس و طشت"

در این بیت، مولانا به توصیف فردی می‌پردازد که به نوعی نماد سادگی و فقر است. "جولقی" در اینجا فردی است که سر برهنه و بدون هیچ‌گونه زینت ظاهری، شبیه به کسی که از دنیا برید است، در حال گذر است. تصویر "سر بی‌مو چو پشتِ طاس و طشت" اشاره به حالت فقر و سادگی دارد، که در این مورد ممکن است به یک نماد عارفانه اشاره داشته باشد.

4. نتیجه‌گیری:

در نهایت، واژه "جولقی" نه تنها به معنای منسوب به "جولق" است، بلکه به نوعی بیانگر وضعیت اجتماعی و روانی فردی است که به سادگی و بی‌اعتنایی به ظواهر مادی زندگی می‌کند. در ادبیات فارسی، به‌ویژه در آثار عرفانی مانند مثنوی مولانا، این واژه به کار می‌رود تا نوعی از آزادگی، سادگی، و دوری از تعلقات دنیوی را نشان دهد. این افراد اغلب در جوامع خود به عنوان "قلندر" شناخته می‌شوند، کسانی که به ظاهر خود اهمیت نمی‌دهند و در پی حقیقتی ورای مادیات هستند.

واژه "جولقی" در نهایت نمادی از زندگی ساده و عارفانه است که در ادبیات فارسی به طور گسترده‌ای به آن اشاره شده و به عنوان یک ویژگی برای عارفان و زاهدان مطرح می‌شود.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی