زمانه وار اگر می پسندیم کر و لال
به سنگفرش تو این خون تازه باد حلال
✿
مجال شکوه ندارم ولی ملالی نیست
که دوست جان کلام من است در همه حال
✿
قسم به تو که دگر پاسخی نخواهم گفت
به واژه ها که مرا برده اند زیر سوال
✿
تو فصل پنجم عمر منی و تقویمم
بشوق توست که تکرار می شود هر سال
✿
ترا ز دفتر حافظ گرفته ام یعنی
که تا همیشه ز چشمت نمی نهم ای فال
✿
مرا زدست تو این جان بر لب آمده نیز
نهایتی ست که آسان نمی دهم به زوال
✿
خوشا هر آنچه که تو باغ باغ می خواهی
بگو رسیده بیفتم به دامنت ‚ یا کال؟
✿
اگر چه نیستم آری بلور بارفتن
مرا ولی مشکن گاه قیمتی ست سفال
✿
بیا عبور آن از این پل تماشایی
به بین چگونه گذر کرده ام ز هر چه محال
✿
ببین بجز تو که پامال دره ات شده ام
کدام قله نشین را نکرده ام پامال
✿
تو کیستی؟ که سفرکردن از هوایت را
نمی توانم حتی به بالهای خیال
محمد علی بهمنی