s شعر شعلهٔ رمیده از کتاب اسیر اثر فروغ فرخزاد :: کتاب بهرام

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام
طبقه بندی موضوعی
آخرین کامنت های شما
  • ۱۷ آبان ۰۲، ۱۳:۴۷ - محسن
    😱🤮
s
  • ۰
  • ۰

شعلهٔ رمیده
می بندم این دو چشم پر آتش را

تا ننگرد درون دو چشمانش
تا داغ و پر تپش نشود قلبم

از شعلهٔ نگاه پریشانش

♥️
می بندم این دو چشم پر آتش را

تا بگذرم ز وادی رسوایی
تا قلب خامُشم نکشد فریاد

رو می کنم به خلوت و تنهایی

♥️
ای رهروان خسته چه می جویید

در این غروب سرد ز احوالش
او شعلهٔ رمیدهٔ خورشید است

بیهوده می دوید به دنبالش

♥️
او غنچهٔ شکفتهٔ مهتابست

باید که موج نور بیفشاند
بر سبزه زار شب زدهٔ چشمی

کاو را به خوابگاه گنه خوانَد

♥️
باید که عطر بوسهٔ خاموشش

با ناله های شوق بیآمیزد
در گیسوان آن زن افسونگر

دیوانه وار عشق و هوس ریزد

♥️
باید شراب بوسه بیاشامد

ازساغر لبان فریبایی
مستانه سر گذارد و آرامد

بر تکیه گاه سینهٔ زیبایی

♥️
ای آرزوی تشنه به گرد او

بیهوده تار عمر چه می بندی؟
روزی رسد که خسته و وامانده

بر این تلاش بیهُده می خندی

♥️
آتش زنم به خرمن امیدت

با شعله های حسرت و ناکامی
ای قلب فتنه جوی گنه کرده

شاید دمی ز فتنه بیارامی

♥️
می بندمت به بند گران غم

تا سوی او دگر نکنی پرواز
ای مرغ دل که خسته و بی تابی

دمساز باش با غم او ، دمساز

(نام شعر: شعله ی رمیده

اثر: فروغ فرخزاد

از مجموعه شعر: اسیر)

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی