شعر “هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد” اثر سیف برغانی، یکی از نمونههای بارز ادبیات فارسی است که با عمق فلسفی و زیبایی بینظیرش، مخاطب را به تفکر و تأمل در مورد گذر زمان و ناپایداری زندگی دعوت میکند. این شعر، با زبانی ساده اما پرمعنا، به بررسی چالشها و مصائب انسانی میپردازد و نشان میدهد که چگونه قدرت، زیبایی و حتی زندگی در نهایت به زوال میرسند.
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد،
هم رونق زمان شما نیز بگذرد.
✔
وین بوم محنت از پی آن تا کند خراب،
بر دولت آشیان شما نیز بگذرد.
✔
باد خزان نکبت ایام ناگهان
بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد.
✔
آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام،
بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد.
✔
ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز،
این تیزی سنان شما نیز بگذرد.
✔
چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد،
بیداد ظالمان شما نیز بگذرد.
✔
در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت،
این عوعو سگان شما نیز بگذرد.
✔
آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست،
گرد سم خران شما نیز بگذرد.
✔
بادی که در زمانه بسی شمعها بکشت،
هم بر چراغدان شما نیز بگذرد.
✔
زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت،
ناچار کاروان شما نیز بگذرد.
✔
ای مفتخر به طالع مسعود خویشتن،
تأثیر اختران شما نیز بگذرد.
✔
این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید،
نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد.
✔
بیش از دو روز بود از آن دگر کسان،
بعد از دو روز از آن شما نیز بگذرد.
✔
بر تیر جورتان ز تحمل سپر کنیم،
تا سختی کمان شما نیز بگذرد.
✔
در باغ دولت دگران بود مدتی،
این گل، ز گلستان شما نیز بگذرد.
✔
آبیست ایستاده در این خانه مال و جاه،
این آب ناروان شما نیز بگذرد.
✔
ای تو رمه سپرده به چوپان گرگ طبع،
این گرگی شبان شما نیز بگذرد.
✔
پیل فنا که شاه بقا مات حکم اوست،
هم بر پیادگان شما نیز بگذرد.
✔
ای دوستان! به نیکی خواهم دعای سیف،
یک روز بر زبان شما نیز بگذرد.
سیف برغانی
نقد شعر:
شعر “هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد” از سیف برغانی، اثری عمیق و پرمعناست که به بررسی گذر زمان، ناپایداری زندگی و سرنوشت انسانها میپردازد. شاعر با تکرار عبارت “هم… نیز بگذرد”، به نوعی تأکید میکند که همه چیز در این جهان، از جمله قدرت، زیبایی، و حتی مرگ، در نهایت به زوال میرسند. این تکرار، حس ناامیدی و یأس را به خواننده القا میکند و یادآور این است که هیچ چیز در زندگی دائمی نیست.
در این شعر، برغانی با تصاویری قوی و استعارههای گوناگون، به توصیف واقعیتهای تلخ زندگی میپردازد. برای مثال، “باد خزان نکبت ایام” و “آب اجل” به خوبی نشاندهندهی تأثیرات منفی زمان و سرنوشت بر زندگی انسانها هستند. او به وضوح از بیداد ظالمان و ناپایداری قدرتها سخن میگوید و به نوعی به نقد اجتماعی و سیاسی اشاره میکند.
شاعر همچنین با بیان اینکه “این تیغتان چو نیزه برای ستم دراز” و “در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت”، به ظلم و ستم در جامعه اشاره میکند و نشان میدهد که حتی بزرگترین قدرتها و افتخارات نیز در نهایت به زوال میرسند. این نکته به عمق تأملات شاعر دربارهی عدالت و بیعدالتی در جامعه افزوده میشود.
در نهایت، با دعوت به دعا و امید به نیکی، شاعر به جستجوی معنای زندگی و ارزشهای انسانی در دنیای پر از درد و رنج اشاره میکند. این ترکیب از ناامیدی و امید، عمق عاطفی و فلسفی شعر را افزایش میدهد و آن را به یک اثر ماندگار تبدیل میکند. شعر برغانی به ما یادآوری میکند که با وجود تمام چالشها و مصائب، باید به ارزشهای انسانی و نیکی در زندگی پایبند باشیم.