روشنفکری (به انگلیسی: intellectualism یا enlightenment)به معنای تمایل به تفکر انتقادی، جستجو برای حقیقت و باور به اهمیت دانش و آموزش است. این مفهوم در تاریخ بیشتر به افرادی اطلاق شده که بهدنبال تجدید نظر در باورهای اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی زمان خود بودهاند و تلاش کردهاند تا از قیود سنتی و جزماندیشی رهایی یابند. روشنفکران معمولاً بهدنبال تحول اجتماعی و عقلانی در جامعه خود هستند و در بسیاری از مواقع، منتقد نظامهای سیاسی، دینی و فرهنگی بودهاند.
روشنفکری در تاریخ، به ویژه در دوران روشنگری اروپا، بهعنوان یک جریان فکری مستقل مطرح شد که تأکید زیادی بر علم، عقلانیت و آزادی فردی داشت. روشنفکران این دوره باور داشتند که تنها از طریق آموزش و گسترش آگاهی، انسانها میتوانند به پیشرفت اجتماعی و سیاسی دست یابند. در جوامع غیرغربی، مفهوم روشنفکری ممکن است با مسائلی چون هویت فرهنگی، استقلال سیاسی و مقاومت در برابر استعمار نیز ارتباط داشته باشد.
تاریخ و تکامل مفهوم روشنفکری
تاریخ روشنفکری به طور عمده به دورههای مختلف فلسفی و اجتماعی ارتباط دارد که در آن زمان، ایدهها و ارزشهای جدید در زمینههای مختلف مانند سیاست، علم، هنر، و جامعه مورد بحث و نقد قرار گرفتند. در ادامه، این مفهوم در چند مرحله تاریخی مورد بررسی قرار میگیرد:
1. دوره روشنگری (قرن 17 و 18 میلادی)
در اروپا، دوران روشنگری (که به آن "عصر روشنگری" یا "عصر عقل" نیز گفته میشود) بهعنوان یکی از مهمترین دورانهای تاریخ روشنفکری شناخته میشود. این دوره در قرن هفدهم و هجدهم میلادی در غرب اروپا آغاز شد و تا اوایل قرن نوزدهم ادامه داشت. در این زمان، فیلسوفانی چون جان لاک، ولتر، ژان ژاک روسو، ایمانوئل کانت و دیگران به طرح ایدههایی پرداختند که نقد جدی به قدرتهای مذهبی، سلطنتهای مطلقه و ساختارهای اجتماعی سنتی داشتند. از جمله اصولی که در این دوره مورد تأکید قرار گرفت میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- عقلانیت: باور به اینکه انسانها با استفاده از عقل و تفکر انتقادی میتوانند به حقیقت دست یابند و دنیای بهتری بسازند.
- آزادی فردی: تأکید بر حقوق فردی و آزادیهای اساسی انسانها در برابر اقتدار دولتها و نهادهای مذهبی.
- علم و تحقیق: تأکید بر اهمیت علم و روشهای تجربی در شناخت طبیعت و اجتماع.
- انتقاد از مذهب و کلیسا: روشنفکران این دوره از قدرت دینی و کلیسا به عنوان مانعی برای پیشرفت بشری انتقاد میکردند.
در این دوران، کانت بهویژه بر اهمیت تفکر آزاد و "رشد عقل" تأکید داشت و در رساله معروف خود، "چه چیزی است روشنفکری؟"، روشنفکری را بهعنوان توانایی خروج از وضعیت خودساخته شدهای که انسانها به دلیل ترس و بیاطلاعی در آن قرار دارند، معرفی کرد.
2. روشنفکری در ایران
در ایران، مفهوم روشنفکری بهویژه در دوران قاجار و پس از آن در اوایل قرن بیستم، شکل جدیدی به خود گرفت. در این دوران، بسیاری از روشنفکران ایرانی بهدنبال تحولات اجتماعی و سیاسی بودند. از جمله مواردی که در تاریخ روشنفکری ایران مطرح میشود، عبارتند از:
- نهضت مشروطه (1905-1911): یکی از بزرگترین جنبشهای روشنفکری در تاریخ ایران که بهدنبال تحقق حقوق مدنی، قانونگرایی و محدود کردن قدرت مطلقه پادشاه بود.
- روشنفکران دینی: برخی از روشنفکران ایرانی در این دوران به نقد قدرتهای مذهبی و دینی پرداختند و برخی نیز تلاش کردند تا با ترکیب مفاهیم دینی و مدرن، راهحلهایی برای مسائل جامعه ایرانی بیابند. شخصیتهایی مانند آیتالله طباطبایی و ملاصدرا در این دسته قرار میگیرند.
- جریانهای ادبی و فرهنگی: بسیاری از روشنفکران ایرانی، مانند صادق هدایت و جلال آل احمد، با آثار خود به نقد وضعیت اجتماعی و فرهنگی ایران پرداختند و بر اهمیت علم، عقل و مدرنیته تأکید داشتند.
3. روشنفکری در دوران معاصر
در دوران معاصر، روشنفکری به شکلی متنوع و گاه پیچیدهتر از گذشته مطرح است. روشنفکران معاصر معمولاً نه تنها در حوزههای فلسفی و نظری بلکه در زمینههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نیز فعالیت میکنند. در این دوره، چالشهای زیادی از جمله:
- گسترش جهانیسازی و فناوری: روشنفکران معاصر باید با مسائلی مانند تأثیرات منفی جهانیشدن، تکنولوژیهای نوین و بحرانهای زیستمحیطی مواجه شوند.
- نقد مدرنیته: بسیاری از روشنفکران معاصر با نقد مفاهیم مدرنیته و مدرنیسم وارد عرصه شدند. به عنوان مثال، فردریش نیچه و مارتین هایدگر در فلسفه، نقدهایی به اساسهای فلسفی و اجتماعی مدرنیته مطرح کردند.
- روشنفکری و سیاست: روشنفکران معاصر در بسیاری از جوامع با مشکلات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند و اغلب به عنوان منتقدان قدرتهای حاکم و مدافع حقوق بشر شناخته میشوند. از جمله این روشنفکران میتوان به نوام چامسکی، ژان پیاژه و میچل فوکو اشاره کرد که در زمینههای مختلف اجتماعی، سیاسی و فلسفی آثار قابل توجهی دارند.
4. ویژگیهای روشنفکران
روشنفکران بهطور کلی دارای ویژگیهایی هستند که آنها را از دیگر افراد جامعه متمایز میکند:
- تفکر انتقادی: روشنفکران همواره از خود و جامعهشان سوال میکنند و هیچچیز را بهطور مسلم و ثابت نمیپذیرند.
- مطالعه و پژوهش: روشنفکران عموماً به دانش و علم علاقهمندند و برای رسیدن به حقیقت، ساعتها مطالعه و تحقیق میکنند.
- تعهد اجتماعی: روشنفکران اغلب به مشکلات اجتماعی و سیاسی جامعه خود حساس هستند و تلاش میکنند تا با نقد وضع موجود، به بهبود وضعیت جامعه کمک کنند.
- آزادیخواهی و حقوق بشر: بسیاری از روشنفکران بر اهمیت حقوق فردی و آزادیهای اساسی تأکید دارند و در برابر هر نوع ظلم و استبداد میایستند.
- شجاعت در بیان ایدهها: روشنفکران معمولاً ایدهها و نظرات خود را با جسارت بیان میکنند، حتی اگر این ایدهها باعث انتقاد یا مخالفتهای جدی شود.
5. چالشهای روشنفکری در دوران معاصر
روشنفکری در دوران معاصر با چالشهای متعددی روبهرو است:
- استبداد و سانسور: در بسیاری از کشورها، بهویژه در جوامع غیرغربی، روشنفکران با سانسور، سرکوب و فشارهای سیاسی روبهرو هستند. بسیاری از روشنفکران به دلیل نظرات انتقادیشان مورد تهدید و آزار قرار میگیرند.
- فرهنگ مصرفی و رسانهها: در دنیای معاصر، فرهنگ مصرفی و رسانههای اجتماعی نقش مهمی در شکلدهی به افکار عمومی دارند. این رسانهها اغلب توجه مردم را از مسائل جدیتر دور میکنند و باعث میشوند تا روشنفکران کمتر شنیده شوند.
- گذر از جهانی شدن: روشنفکران معاصر باید در برابر چالشهای جهانی شدن و تأثیرات آن بر هویتهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جامعه خود مقاومت کنند.
نتیجهگیری
روشنفکری بهعنوان یک جنبش فکری، اجتماعی و فرهنگی همواره نقش مهمی در تاریخ بشر ایفا کرده است. از نقد سلطنتها و کلیساها در دوران روشنگری تا فعالیتهای اجتماعی و سیاسی در عصر معاصر، روشنفکران همواره بهدنبال تغییر و تحول در ساختارهای اجتماعی و فکری بودهاند. در دنیای معاصر، اگرچه چالشها و موانع مختلفی پیشروی روشنفکران وجود دارد، اما همچنان نقش آنها در بهبود وضعیت اجتماعی و ارتقاء آگاهی انسانی از اهمیت ویژهای برخوردار است.