کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۶ اسفند ۰۳، ۰۵:۰۲ - ناشناس
    ok

۳۷۱ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

این چار برگ خشک شده مال دفتر است
نه! آخرین قمار من و دست آخر است

*

من را به چاه درد خود انداخت و گذشت

هر کس که گفت با من خسته برادر است...

*

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

من تشنه‌ام ولی، در کوزه آب نیست
حال خراب هست، جان خراب نیست


چون سایه روز و شب، در آب و آتشم
آرامش جهان، بی اضطراب نیست

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

دیدی چه بد شدیم گرفتار دیو و دد

 کس را به یاد نیست چنین روزگار بد

 

دیدی که پیش‌تر ز تو هم بس ستمگران

 رفتند و ماند از پس‌شان لعنت ابد

 

جهد است در جهالت و جهل است در جهاد

 ابرام در خرافه و اهمال در خرد

 

دست ستم دراز و دهان دروغ باز

 تزویر و زرق و روی و ریا بی حساب و حد

 

دانی که خودپرست کم از بت‌پرست نیست

 خودبین برد به سوی خدا نیز دست رد

 

آری صنم‌پرست نباشد صمدشناس

 ور خود به زرق خواند الله را صمد

 

ای دست حق علی بزند گردن تو را

 کز بهر کار ناحق از او خواستی مدد

هوشنگ ابتهاج

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰
اگرچه یاد ندارم که دفعه ی چندم
مرا شکستی و... آه از نگاه این مردم
 ♥️♥️
به گیسوان پریشان خود نگاه بکن
که شرح حال من است این کلاف سر در گم
 ♥️♥️
حکایت منِ دور از تو مانده، اینگونه ست:
خمار و خسته ام و نیست قطره ای در خُم
 ♥️♥️
همیشه عطر تو بی تاب کرده جانم را
چنان که باد بپیچد به خوشه ی گندم...
 ♥️♥️
به سر هوای تو دارم، خدا گواه من است
اگر رسیده نمازم به رکعت پنجم!
 ♥️♥️
حسین دهلوی
 

غزل حسین دهلوی که خواندید، به زیبایی احوالات عاشقانه و عاطفی را به تصویر می‌کشد. نقد این غزل از جنبه‌های مختلف به شرح زیر است:

1. محتوا و معنا:

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

من بی می ناب زیستن نتوانم!

بی باده کشید بار تن نتوانم!

من بنده ی آن دمم که ساقی گوید:

یک جام دگر بگیر و من نتوانم!

حکیم عمر خیام

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

پیدا بکن یک آدم آدم تری را

و شانه های محکم و محکم تری را

*

آقای خوبی که دلش سنگی نباشد

معشوق های دوستت دارم تری را !

*

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

برادر! خــون تو از سینه ی من می زند بیرون

بمان در خانه ات ، جلاد گردن می زند بیرون

سپر برداشتن را گازِ اشک آور نمی فهمد

زِرِه سودی ندارد ، تیر از تن می زند بیرون

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

هرچند اینکه سخت شکستی دل من است

 غمگین مشو! که شیشه برای شکستن است

 ♥️♥️

من دوستی به جز تو ندارم؛ قسم به عشق

 هرکس که غیر از این به تو گفته‌ست، دشمن است

 ♥️♥️

چشمان من مسیر تو را گم نمی‌کنند

 فانوس اشک‌های من از بس که روشن است!

 ♥️♥️

جای گلایه پیش تو چون شمع سوختم

 لب باز کرده‌ام به زبانی که الکن است

 ♥️♥️

از دیدنم دوباره پریشان شدی؟ ببخش!

 چون خواب بد، سزای من «از یاد بردن» است

 ♥️♥️

حسین دهلوی

نقد این غزل زیبا:

غزل حسین دهلوی به زیبایی احوالات عاشقانه و درونی را به تصویر می‌کشد. این نقد به جنبه‌های مختلف آن می‌پردازد:

1. محتوا و معنا:
- بیت اول: بیان می‌کند که دل شاعر شکسته است، اما شکستن شیشه طبیعی است و نباید غمگین شد.

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

به اخمت خستگی در می‌رود، لبخند لازم نیست

کنار سینی چای تو اصلاً قند لازم نیست

♥️♥️

همیشه دوستت دارم -به جان مادرم- اما -

تو از بس ساده‌ای، خوش باوری، سوگند لازم نیست

♥️♥️

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

عاشق که باشی شعر شور دیگری دارد

لیلی و مجنون قصه‌ی شیرین‌تری دارد

 ♥️♥️
دیوان حافظ را شبی صد دفعه می‌بوسی

هر دفعه از آن دفعه فال بهتری دارد

  ♥️♥️
حتی سؤالات کتاب تست کنکورت -

عاشق که باشی بیت‌های محشری دارد

  ♥️♥️
با خواندن بعضی غزل‌ها تازه می‌فهمی

هر شاعری در سینه‌اش پیغمبری دارد

  ♥️♥️
حرف دلت را با غزل حالی کنی سخت است

شاعر که باشی عشق زجر دیگری دارد ...

 ♥️♥️

بهمن صباغ‌زاده

  • بهرام بهرامی حصاری

آمارگیر وبلاگ