s جامعه :: کتاب بهرام

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام
طبقه بندی موضوعی
آخرین کامنت های شما
  • ۱۷ آبان ۰۲، ۱۳:۴۷ - محسن
    😱🤮
s

۲۶ مطلب با موضوع «جامعه» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

فرهنگ (Culture) چیست؟

فرهنگ (Culture) به مجموعه‌ای از ویژگی‌ها، باورها، رفتارها، آداب و رسوم (customs)، هنرها (arts)، ارزش‌ها (values)، زبان (language)، و شیوه‌های زندگی (lifestyle) یک گروه خاص از مردم اشاره دارد. فرهنگ شامل تمام جنبه‌های زندگی اجتماعی و فردی انسان‌ها می‌شود و می‌تواند به شکل‌های مختلفی از جمله مذهب (religion)، تاریخ (history)، و حتی سیاست (politics) تجلی پیدا کند.

اجزای اصلی فرهنگ  

آداب و رسوم (Customs): رفتارها و سنت‌های خاصی که در یک جامعه یا گروه خاص رایج است. این می‌تواند شامل جشن‌ها، مراسم و رفتارهای روزمره باشد.

زبان (Language): وسیله‌ای برای ارتباط (communication) که به انتقال فرهنگ، ارزش‌ها و تاریخ یک جامعه کمک می‌کند.

هنر (Arts): شامل موسیقی (music)، نقاشی (painting)، ادبیات (literature)، و سایر اشکال خلاقیت که بیانگر احساسات و تجربیات انسانی است.

ارزش‌ها (Values): اصول و اعتقادات بنیادی که رفتار و تصمیم‌گیری‌های افراد را شکل می‌دهد. این ارزش‌ها می‌توانند اخلاقی (moral)، اجتماعی (social)، یا اقتصادی (economic) باشند.

مذهب (Religion): سیستم‌های اعتقادی که به سوالات بنیادی زندگی پاسخ می‌دهند و می‌توانند به شکل‌گیری هویت فرهنگی کمک کنند.

تاریخ (History): تجارب و وقایعی که به شکل‌گیری فرهنگ و هویت یک جامعه کمک می‌کند.

اهمیت فرهنگ

فرهنگ نقش بسیار مهمی در شکل‌دهی به هویت فردی و اجتماعی (social identity) دارد. این امر به افراد کمک می‌کند تا درک بهتری از جایگاه خود در جامعه داشته باشند و ارتباطات عمیق‌تری با دیگران برقرار کنند. همچنین، فرهنگ می‌تواند به عنوان یک منبع غنی از دانش (knowledge) و تجربه (experience) عمل کند که نسل به نسل منتقل می‌شود.

نتیجه‌گیری

در نهایت، فرهنگ (Culture) یک مفهوم پیچیده و چندبعدی است که به مجموعه‌ای از ویژگی‌ها و عناصر انسانی اشاره دارد. این مفهوم نه تنها در زندگی روزمره افراد تأثیرگذار است، بلکه به شکل‌گیری جوامع و هویت‌های مختلف نیز کمک می‌کند. فرهنگ به عنوان یک پیوند دهنده (connector) میان افراد و جوامع عمل می‌کند و به غنای زندگی انسانی

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

طبقات اجتماعی (Social Classes) به گروه‌های مختلفی از افراد در یک جامعه اشاره دارد که بر اساس ویژگی‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی تقسیم‌بندی می‌شوند. این طبقات معمولاً به دلیل تفاوت در دسترسی به منابع، فرصت‌ها و قدرت اجتماعی شکل می‌گیرند. در ادامه، به تعریف و توضیحات بیشتری درباره طبقات اجتماعی می‌پردازیم.

تعریف طبقات اجتماعی

طبقات اجتماعی به گروه‌های انسانی اطلاق می‌شود که بر اساس معیارهای خاصی مانند درآمد (Income)، ثروت (Wealth)، تحصیلات (Education)، شغل (Occupation) و قدرت اجتماعی (Social Power) تقسیم‌بندی می‌شوند. این طبقات می‌توانند تأثیرات عمیقی بر زندگی فردی و جمعی افراد داشته باشند و شامل ویژگی‌های زیر هستند:

طبقه بالا (Upper Class): این گروه شامل افراد و خانواده‌هایی است که دارای ثروت و قدرت زیادی هستند. آن‌ها معمولاً در مشاغل مدیریتی، سرمایه‌گذاری و فعالیت‌های اقتصادی برجسته فعالیت می‌کنند.

طبقه متوسط (Middle Class): این طبقه شامل افراد با درآمد متوسط و سطح تحصیلات بالاتر است. اعضای این طبقه معمولاً در مشاغل تخصصی، خدماتی و اداری فعالیت می‌کنند و به دنبال بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی خود هستند.

طبقه کارگر (Working Class): این گروه شامل افرادی است که در مشاغل فیزیکی و خدماتی فعالیت می‌کنند و معمولاً درآمد کمتری دارند. آن‌ها ممکن است در صنایع مختلف، کشاورزی یا مشاغل خدماتی مشغول به کار باشند.

طبقات پایین (Lower Class): این طبقه شامل افرادی است که در شرایط اقتصادی نامساعدی قرار دارند و ممکن است به طور مداوم با مشکلاتی مانند بیکاری (Unemployment)، فقر (Poverty) و عدم دسترسی به خدمات اجتماعی مواجه باشند.

ویژگی‌های طبقات اجتماعی

دسترسی به منابع (Access to Resources): طبقات اجتماعی مختلف به منابع اقتصادی، آموزشی و اجتماعی متفاوتی دسترسی دارند. این دسترسی می‌تواند تأثیر زیادی بر کیفیت زندگی و فرصت‌های فردی داشته باشد.

تحصیلات و مهارت‌ها (Education and Skills): سطح تحصیلات و مهارت‌های افراد می‌تواند به تعیین طبقه اجتماعی آن‌ها کمک کند. افراد با تحصیلات بالاتر معمولاً در طبقات بالاتر قرار دارند.

شبکه‌های اجتماعی (Social Networks): روابط اجتماعی و شبکه‌های ارتباطی نیز می‌توانند بر طبقه اجتماعی افراد تأثیر بگذارند. افرادی که در شبکه‌های اجتماعی قوی‌تری قرار دارند، معمولاً فرصت‌های بیشتری برای پیشرفت دارند.

فرهنگ و هویت (Culture and Identity): طبقات اجتماعی می‌توانند بر فرهنگ و هویت افراد تأثیر بگذارند. هر طبقه ممکن است ارزش‌ها، باورها و رفتارهای خاص خود را داشته باشد.

نتیجه‌گیری

طبقات اجتماعی یک مفهوم کلیدی در جامعه‌شناسی (Sociology) است که به درک ساختارهای اجتماعی و اقتصادی جوامع کمک می‌کند. این طبقات نه تنها بر وضعیت اقتصادی افراد تأثیر می‌گذارند، بلکه بر روابط اجتماعی، فرصت‌ها و کیفیت زندگی نیز تأثیرگذار هستند. شناخت و تحلیل طبقات اجتماعی می‌تواند به فهم بهتر چالش‌ها و نابرابری‌های موجود در جوامع کمک کند.

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

خانواده (Family)

خانواده (Family) یکی از بنیادی‌ترین نهادهای اجتماعی است که نقش مهمی در شکل‌گیری شخصیت و رفتار افراد ایفا می‌کند. در زیر به بررسی مفهوم خانواده و اجزای آن پرداخته شده است، به همراه معادل‌های انگلیسی کلمات کلیدی.

تعریف خانواده (Definition of Family)

خانواده به گروهی از افراد اطلاق می‌شود که به واسطه‌ی خویشاوندی، ازدواج یا سرپرستی به یکدیگر مرتبط هستند و معمولاً در یک خانه (Home) زندگی می‌کنند. خانواده‌ها می‌توانند به شکل‌های مختلفی وجود داشته باشند، از جمله خانواده هسته‌ای (Nuclear Family) و خانواده گسترده (Extended Family).

اجزای خانواده (Components of Family)

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

ماکس وبر(Max Weber)

ماکسیمیلیان کارل امیل وبر (Maximilian Carl Emil Weber) (۲۱ آوریل ۱۸۶۴ – ۱۴ ژوئن ۱۹۲۰) یک جامعه‌شناس، تاریخ‌نگار، حقوقدان و اقتصاددان سیاسی آلمانی بود که یکی از چهره‌های مرکزی در توسعه جامعه‌شناسی و علوم اجتماعی به طور کلی به شمار می‌آید. ایده‌های او همچنان بر نظریه اجتماعی و تحقیقات تاثیر می‌گذارد.

وبر در سال ۱۸۶۴ در ارفورت به دنیا آمد و در برلین، گوتینگن و هایدلبرگ به تحصیل حقوق و تاریخ پرداخت. او در سال ۱۸۸۹ دکترای حقوق خود را دریافت کرد و در سال ۱۸۹۱ habilitation (مدرک تأسیس) گرفت و در برلین، فرایبورگ و هایدلبرگ تدریس کرد. دو سال بعد با دختر عمویش، ماریانه شنی‌تگر، ازدواج کرد. در سال ۱۸۹۷، پس از مرگ پدرش در پی یک مجادله، دچار شکست روحی شد. وبر تدریس را متوقف کرد و تا اوایل ۱۹۰۰ به سفر پرداخت. او بهبودی یافت و کتاب «اخلاق پروتستان و روح سرمایه‌داری» را نوشت. در طول جنگ جهانی اول، او در ابتدا از تلاش‌های جنگی آلمان حمایت کرد، اما بعداً به انتقاد از آن پرداخت و از دموکراتیزه شدن حمایت کرد. او همچنین سخنرانی‌هایی تحت عناوین «علم به عنوان یک شغل» و «سیاست به عنوان یک شغل» ارائه داد. پس از جنگ، وبر حزب دموکراتیک آلمان را تأسیس کرد، اما نتوانست در انتخابات موفق شود و در تدوین قانون اساسی وایمار مشاوره داد. او با ناامیدی از سیاست، تدریس را در وین و مونیخ از سر گرفت. وبر در سال ۱۹۲۰ در سن ۵۶ سالگی به دلیل ذات‌الریه درگذشت، که احتمالاً به دلیل پاندمی آنفولانزای اسپانیایی پس از جنگ بود. کتاب «اقتصاد و جامعه» ناتمام باقی ماند.

 

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

دیوید امیل دورکیم (به فرانسوی: David Émile Durkheim - تلفظ فرانسوی: ​[eˈmil dyʀˈkɛm])، جامعه‌شناس برجسته‌ای بود که در تاریخ ۱۵ آوریل ۱۸۵۸ متولد شد و در ۱۵ نوامبر ۱۹۱۷ درگذشت. او به عنوان یکی از بنیان‌گذاران جامعه‌شناسی شناخته می‌شود و بسیاری او را به عنوان پدر جامعه‌شناسی می‌دانند. اگرچه آگوست کنت به عنوان کسی که واژه جامعه‌شناسی را معرفی کرد، شناخته می‌شود، اما دورکیم نخستین فردی بود که توانست کرسی استادی در این رشته را تأسیس کند. او همچنین مؤسس سالنامه جامعه‌شناسی در فرانسه به شمار می‌رود.

زندگی‌نامه

دورکیم در شهر اپینال، واقع در شهرستان لورن در امپراتوری دوم فرانسه به دنیا آمد. او از خانواده‌ای با ریشه‌های عمیق یهودی و فقاهتی بود. در دوران جوانی، علاوه بر تحصیل در مدارس غیرمذهبی، زبان عبری، عهد عتیق و تلمود را نیز آموخت. پس از دریافت تأییدیه سنتی کلیمی در سن سیزده سالگی، تحت تأثیر یک معلم زن کاتولیک به مذهب کاتولیک علاقه‌مند شد، اما به زودی از هرگونه تعلق مذهبی فاصله گرفت و به لاادری‌گری روی آورد.

 

دوران تحصیل متوسطه را در دبیرستان اپینال و سپس در دبیرستان لیسه لویی لوگران در پاریس گذراند. پس از دو بار ناکامی در امتحانات ورودی اکول نرمال سوپریور، او در سال ۱۸۷۹ موفق به ورود به این مدرسه عالی شد. هم‌کلاسی‌های او در این سال از استعدادهای برجسته قرن نوزدهم بودند و بسیاری از آن‌ها، مانند آنری برگسون و ژان ژورس، بعدها به چهره‌های بزرگ روشنفکری تاریخ فرانسه تبدیل شدند.

با وجود اینکه دورکیم در یک خانواده مذهبی بزرگ شده بود، در دوران نوجوانی و جوانی نگرش او به دین از حالت مومنانه به رویکردی علمی و پژوهشی تغییر کرد. از این دوران به بعد، دورکیم جوان تلاش کرد تا به جای نگاه صرفاً ایمانی و اعتقادی، به دین و مفاهیم مرتبط با آن از زاویه‌ای علمی و بی‌طرفانه بنگرد. او در آن زمان به دنبال تحصیل در زمینه‌های مرتبط با روش‌های علمی و مباحث اخلاقی بود تا بتواند به هدایت زندگی اجتماعی انسان‌ها کمک کند.

پس از سفری که دورکیم به آلمان داشت، با روان‌شناسی علمی که ویلیام وونت از پیشگامان آن بود، آشنا شد. این سفر تأثیرات عمیقی بر اندیشه و رفتار دورکیم گذاشت و پس از آن، او موفق به نگارش چندین اثر علمی در حوزه‌های مختلف شد که ریشه در تجربیات او از این سفر داشت. با انتشار این آثار، دورکیم توانست کمی شهرت کسب کند و در سال ۱۸۸۷ کرسی تدریس دانشگاهی در گروه فلسفه دانشگاه بوردو را به دست آورد.

امیل دورکیم در ۱۵ نوامبر ۱۹۱۷ بر اثر سکته مغزی در پاریس درگذشت و جسد او در گورستان مون‌پارناس در پاریس به خاک سپرده شد.

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

اگوست کنت (Auguste Comte)

ایزیدُر اگوست ماری فرانسوا زاویه کُنت (به فرانسوی: Auguste Comte) (۱۹ ژانویه ۱۷۹۸–۵ سپتامبر ۱۸۵۷) که به عنوان اگوست کنت شناخته می‌شود، جامعه‌شناس و فیلسوف فرانسوی بود که به عنوان بنیان‌گذار نام جامعه‌شناسی و همچنین جامعه‌شناسی نوین و دکترین پوزیتیویسم شناخته می‌شود. از اندیشه‌های بارز او می‌توان به تابلوی علوم، سیر تکامل ذهنی بشر و توجه به جنبه‌های پویا و ایستای جامعه اشاره کرد. آگوست کنت به عنوان پدر جامعه‌شناسی شناخته می‌شود.

کنت با اعتقاد قوی به فلسفه اثبات‌گرایی (پوزیتیویسم) بر این باور بود که علوم انسانی باید همانند علوم تجربی از اعتبار و حیثیت برخوردار باشند. به این معنا که علوم انسانی نیز باید از ابزارهای تحقیق تجربی استفاده کنند. او معتقد بود که جوامع انسانی از سه مرحله عبور کرده‌اند: مرحله ربانی، فلسفی و علمی (گاهی مرحله اساطیری نیز به آن اضافه می‌شود). در جوامع اساطیری، کاهنان به عنوان رهبران جامعه شناخته می‌شوند، در جوامع ربانی که به دوران قرون وسطی مربوط می‌شود، پیامبران نقش رهبری را ایفا می‌کنند و در دوران رنسانس و پس از آن، فیلسوفان به رهبری جامعه می‌پردازند. اما در عصر کنونی (عصر علمی)، دانشمندان و جامعه‌شناسان به عنوان رهبران جامعه مطرح خواهند بود. البته ممکن است در هر جامعه‌ای آثار فکری از اعصار گذشته باقی مانده باشد.

برای جامعه‌شناسی که تاکنون توانسته است ابهام‌های عمیق جامعه را تحلیل کند، وجود بنیان‌گذاری با شخصیت مبهم و دو چهره مانند کنت، خود به تنهایی نشان‌دهنده‌ی اهمیت و پیچیدگی این علم است.

— لوئیس کوزر، زندگی و اندیشه بزرگان جامعه‌شناسی

 

در سال‌های پایانی زندگی‌اش، کنت اصول فلسفی خود را به عنوان پایه‌ای برای عرفان مآبی قرار داد و بر اساس آن، دینی جدید به نام دین انسانیت تأسیس کرد. او معبدی بنا نهاد و عباداتی را مقرر کرد که از دیدگاه اهل علم، عجیب و غریب به نظر می‌رسید. بنابراین، کنت دین را به طور کلی رد نمی‌کند، اما بر این باور است که دین در عصر اثباتی باید با زمان خود سازگار باشد. نتیجه‌ای که کنت به آن می‌رسد این است که بر اساس نظریه قانون حالات سه‌گانه، عصر دینی به پایان رسیده است، اما بر اساس نظریه هم‌ارزی، هر جامعه‌ای باید چیزی معادل دین داشته باشد، زیرا بقای جامعه به پذیرش دین وابسته است. دین جامعه اثباتی باید متناسب با ویژگی‌های آن باشد و به همین دلیل او مذهب انسانیت را بنیان‌گذاری می‌کند و می‌گوید که مذهب دوره ما باید پوزیتیویسم مبهم باشد. مذهب ما دیگر نمی‌تواند همان مذهب گذشته باشد، زیرا آن دین متعلق به دورانی و تفکری است که منسوخ شده است. هر دوره‌ای نیاز به مذهب خاص خود دارد و این مذهب که ما تأسیس می‌کنیم، مذهب انسانیت است. بر اساس مذهب انسانیت، باید به انسانیت و اصولی که مردان بزرگ، نماد آن هستند، احترام بگذاریم، زیرا آن‌ها به گونه‌ای زندگی کرده‌اند که اثری ماندگار از خود به جا گذاشته‌اند. بنابراین، وجود بزرگ، وجود مردان بزرگ است که به هیچ ملت یا قبیله خاصی تعلق ندارند. دین انسانیت بعدها با تعابیر مختلفی در میان مردم رواج یافت و انتقاداتی نیز به دنبال داشت.

  • بهرام بهرامی حصاری