فریدون مشیری به وزن و قافیه در سرودن شعر نویی پایبند بود، که این خصوصیت شعرهای او را آهنگین میساخت. اشعار فریدون مشیری، از جمله شعر معروف او (کوچه و اشکی بر گذرگاه تاریخ) و اشعار غمگین او، به همه ی شعر دوستان فارسی پیشنهاد میشود.
شعرهای فریدون مشیری احساسی و عاشقانه بوده و مثل بسیاری از شاعران، در نگارش شعرهای عاشقانه مهارت داشته است. او به عنوان یکی از الگوهای شعر سایر شاعران معاصر، از جمله شاعران همچون شمس لنگرودی، شناخته میشود. با این حال، تمرکز بر شعرهای عاشقانه او، او را از نوشتن شعرهایی با مضامین اجتماعی، مانند شعرهایی درباره فقر، باز نداشته است.
آخر ای دوست، نخواهی پرسید
که دل از دوری رویت چه کشید؟
❉
سوخت در آتش و خاکستر شد
وعدههای تو به دادش نرسید
❉
داغ ماتم شد و بر سینه نشست
اشک حسرت شد و بر خاک چکید
❉
آن همه عهد فراموشت شد؟
چشم من روشن، روی تو سپید
❉
جان به لب آمده در ظلمت غم
کی به دادم رسی ای صبح امید؟
❉
آخر این عشق مرا خواهد کشت
عاقبت داغ مرا خواهی دید
❉
دل پر درد”فریدون” مشکن
که خدا بر تو نخواهد بخشید