در ادبیات فارسی، واژهها و عبارات خاصی وجود دارند که به عنوان نمادها و نشانههای عمیق فرهنگی و احساسی شناخته میشوند. یکی از این واژهها که در شعر شاعران بزرگ فارسی به وفور به کار رفته، «شب چراغ» است. این اصطلاح نه تنها به معنای روشنایی و نور شب اشاره دارد، بلکه به عنوان نمادی از عشق، زیبایی و امید در تاریکیهای زندگی نیز تعبیر میشود. شاعران بزرگی چون امیر خسرو دهلوی، اوحدی، خاقانی، عطار و مولانا با استفاده از این مفهوم، احساسات عمیق انسانی و زیباییهای پنهان در زندگی را به تصویر کشیدهاند. در این مقاله، به بررسی و تحلیل کاربرد «شب چراغ» در اشعار این شاعران و تأثیر آن بر ادبیات فارسی خواهیم پرداخت و به چگونگی شکلگیری این نماد در ذهن شاعران و مخاطبان خواهیم نگریست.
دو کون از صنع او یک گل به باغی
ز ملکش نه فلک، یک شب چراغی
امیر خسرو دهلوی
آراسته مکتبی چو باغی
هر لاله درو، چو شب چراغی
امیر خسرو دهلوی
ز چهره پرده برافکن، که با رخ تو مرا
به شب چراغ و به روز آفتاب درخور نیست
اوحدی