s در انتظار مردن خویش است مزرعه! :: کتاب بهرام

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام
طبقه بندی موضوعی
آخرین کامنت های شما
  • ۱۷ آبان ۰۲، ۱۳:۴۷ - محسن
    😱🤮
s
  • ۰
  • ۰

آمد کنار، آن مترسک شب به سادگی!

با ساقه ها سرود: فراسوی زندگی!

در انتظار مردن خویش است مزرعه!

این است عاقبت تلخ بی ارادگی!

هر ساقه با امید رهایی از ظلمت قفس

تن داد بی که بداند به اعماق بردگی!

وقتی گرفت مزرعه را دیو شب به دست

می داد داد سخن فقط از دل سپردگی!

با وعده ی زمین پر از آب و آسیاب

می داد قول رها شدن از داس خوردگی!

:دیگر به کار و هنر شما را نیاز نیست!

دیگر مصون شدید ز مشقت! ز بندگی!

دیگر برای تکامل، هر دانه کافی است،

خود را کند تبلور احساس بودگی!

پس اینچنین، مترسک دانا فریب داد!

برد آن مراتع سبز را به سودگی!

بهرام بهرامی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی