s داستان مثنوی معنوی مولانا: روستایی گاو در آخر ببست :: کتاب بهرام

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام
طبقه بندی موضوعی
آخرین کامنت های شما
  • ۱۷ آبان ۰۲، ۱۳:۴۷ - محسن
    😱🤮
s
  • ۰
  • ۰

روستایی گاو در آخر ببست

 شیر گاوش خورد و بر جایش نشست


روستایی شد در آخر سوی گاو

گاو را می‌جست شب آن کنج‌کاو


دست می‌مالید بر اعضای شیر

پشت و پهلو گاه بالا گاه زیر


گفت شیر از روشنی افزون شدی

زهره‌اش بدریدی و دل خون شدی


این چنین گستاخ زان می‌خاردم

کو درین شب گاو می‌پنداردم
 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی