s شعر :: کتاب بهرام

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام
طبقه بندی موضوعی
آخرین کامنت های شما
  • ۱۷ آبان ۰۲، ۱۳:۴۷ - محسن
    😱🤮
s

۳۰۷ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

من بی می ناب زیستن نتوانم!

بی باده کشید بار تن نتوانم!

من بنده ی آن دمم که ساقی گوید:

یک جام دگر بگیر و من نتوانم!

حکیم عمر خیام

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

پیدا بکن یک آدم آدم تری را

و شانه های محکم و محکم تری را

*

آقای خوبی که دلش سنگی نباشد

معشوق های دوستت دارم تری را !

*

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

برادر! خــون تو از سینه ی من می زند بیرون

بمان در خانه ات ، جلاد گردن می زند بیرون

سپر برداشتن را گازِ اشک آور نمی فهمد

زِرِه سودی ندارد ، تیر از تن می زند بیرون

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

هرچند اینکه سخت شکستی دل من است

 غمگین مشو! که شیشه برای شکستن است

 ♥️♥️

من دوستی به جز تو ندارم؛ قسم به عشق

 هرکس که غیر از این به تو گفته‌ست، دشمن است

 ♥️♥️

چشمان من مسیر تو را گم نمی‌کنند

 فانوس اشک‌های من از بس که روشن است!

 ♥️♥️

جای گلایه پیش تو چون شمع سوختم

 لب باز کرده‌ام به زبانی که الکن است

 ♥️♥️

از دیدنم دوباره پریشان شدی؟ ببخش!

 چون خواب بد، سزای من «از یاد بردن» است

 ♥️♥️

حسین دهلوی

نقد این غزل زیبا:

غزل حسین دهلوی به زیبایی احوالات عاشقانه و درونی را به تصویر می‌کشد. این نقد به جنبه‌های مختلف آن می‌پردازد:

1. محتوا و معنا:
- بیت اول: بیان می‌کند که دل شاعر شکسته است، اما شکستن شیشه طبیعی است و نباید غمگین شد.

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

به اخمت خستگی در می‌رود، لبخند لازم نیست

کنار سینی چای تو اصلاً قند لازم نیست

♥️♥️

همیشه دوستت دارم -به جان مادرم- اما -

تو از بس ساده‌ای، خوش باوری، سوگند لازم نیست

♥️♥️

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

عاشق که باشی شعر شور دیگری دارد

لیلی و مجنون قصه‌ی شیرین‌تری دارد

 ♥️♥️
دیوان حافظ را شبی صد دفعه می‌بوسی

هر دفعه از آن دفعه فال بهتری دارد

  ♥️♥️
حتی سؤالات کتاب تست کنکورت -

عاشق که باشی بیت‌های محشری دارد

  ♥️♥️
با خواندن بعضی غزل‌ها تازه می‌فهمی

هر شاعری در سینه‌اش پیغمبری دارد

  ♥️♥️
حرف دلت را با غزل حالی کنی سخت است

شاعر که باشی عشق زجر دیگری دارد ...

 ♥️♥️

بهمن صباغ‌زاده

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

شراب بود ولیکن شرابخانه نداشت

بدون چشم تو مستانگی بهانه نداشت

♥️

محال بود تماشای ذات پیش از تو

نمی نشست حقیقت که آشیانه نداشت

♥️

اگر که عاشق و معشوق و عشق در تو نبود

پرستش این هیجانات عاشقانه نداشت

♥️

 به زهد خشک، شریعت، عبوس می پژمرد

که رود بود ولی بر زبان ترانه نداشت

♥️

نمی وزیدی اگر در معابد هستی

تنور سینه ی اهل دعا زبانه نداشت

 ♥️

اگر نگاه تو آفاق را نمی گسترد

وجود، این همه ابعاد بی کرانه نداشت

 ♥️

بدون سبزی آن پنج سال نورانی

طریق دادگری در جهان نشانه نداشت

 ♥️

قربان ولیئی

 

نقد این غزل زیبا:

 

غزل  از نظر محتوایی و فنی دارای ویژگی‌های قابل توجهی است که می‌تواند مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. در اینجا نقدی از جنبه‌های مختلف غزل ارائه می‌شود:

1. محتوا و معنا:
غزل به بررسی موضوعاتی چون عشق، حقیقت، و تأثیر نگاه معشوق پرداخته است. شاعر به طور خاص به این مسئله می‌پردازد که بسیاری از چیزهای معنوی و زیبایی‌های جهان وابسته به حضور معشوق است. این تفکر به صورت عمیق و فلسفی در ابیات مختلف به تصویر کشیده شده است.

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

زمانه وار اگر می پسندیم کر و لال
به سنگفرش تو این خون تازه باد حلال


مجال شکوه ندارم ولی ملالی نیست
که دوست جان کلام من است در همه حال


قسم به تو که دگر پاسخی نخواهم گفت
به واژه ها که مرا برده اند زیر سوال


  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

 گفت طوطی که قفس باز نباشد هم نیست!

زاغ هم گفت که آواز نباشد هم نیست!

 

قفس مشترک طوطی و زاغان شده این

آب و دان باشد و پرواز نباشد هم نیست!

 

نت گمان کرد که سرچشمه ی آهنگ نت است.

گفت بی پرده اگر ساز نباشد هم نیست.

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

از زندگی از این همه تکرار خسته ام
از های و هوی کوچه و بازار خسته ام

دلگیرم از ستاره و آزرده ام ز ماه
امشب دگر ز هر که و هر کار خسته ام


دل خسته سوی خانه تن خسته می کشم
آوخ ... کزین حصار دل آزار خسته ام

  • بهرام بهرامی حصاری