تو پادشاهی و من مستمند دربارم!
مگر تو رحم کنی بر دو چشم خونبارم!
☆☆
مرا اگر به جهنّم بیفکنی ای دوست
هنوز نعره برآرم که دوستت دارم!
☆☆
ردای عفو برازنده ی بزرگی توست
وگرنه من به عذاب تو هم سزاوارم!
☆☆
امید من به خطاپوشی تو آنقدر است
که در شمار نیاید گناه بسیارم!
☆☆
تو را به فضل تو می خوانم و امیدم هست
اگر به قدر تمام جهان خطاکارم!
سجّاد سامانی
نقد این غزل:
این غزل از سجاد سامانی به زیبایی و عمق عواطف عاشقانه پرداخته است.
محتوا و معنا:
- بیت اول: شاعر به تفاوت موقعیت خود با محبوب اشاره کرده و از او درخواست رحمت میکند.