اسب سفید آمد و بر آن سوار نیست.
شهزاده ی امید میان غبار نیست.
*
به قوی عشق، برکه ی قالی دخترک
محتاج هست ولی چشم انتظار نیست.
*
آنقدر طول قطار زمستان بلند شد
دیگر گلی با خبر از نو بهار نیست.
*
امروز لطف به نا اهل کرده باغبان
فردا کلاغ هست و به باغش چنار نیست.
*
صندوق پیله پر از گنج رهایی است.
بازی فکری عاشق قمار نیست.
*
زرّاد خانه داشت و به دنبال گنج بود!
گاهی تلاش چیزی به جز انتحار نیست.
بهرام بهرامی حصاری