s تقطیع شعر :: کتاب بهرام

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام
طبقه بندی موضوعی
آخرین کامنت های شما
  • ۱۷ آبان ۰۲، ۱۳:۴۷ - محسن
    😱🤮
s

۱۳ مطلب با موضوع «تقطیع شعر» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

واک چیست؟

واک چیست؟ به هر صامت و یا هر مصوت کلمه، یک واک گفته می‌شود. به عبارت دیگر اگر بخواهیم بدانیم فلان کلمه، چند واک دارد، تمام صامت‌ها و مصوت‌های آن کلمه را می‌شماریم. مثلاً کلمه ی ((مَن)) از سه واک (م + _َ + ن) درست شده، و کلمه ی ((شُما)) از پنج واک، (ش + _ُ + م + _َ + ا) و کلمه ی ((سپاهان)) از نه واک (س + ِ + پ + ا + ه + _َ + ا + ن).

نکته ی مهم: در علم عروض، هر بخش دو واکی (یک صامت + یک مصوت کوتاه) را یک بخش کوتاه می‌نامند. و با یک نیم دایره ی کوچک (u) نشان می‌دهند. و هر بخش سه واکی را یک (بخش بلند) می‌گویند. و با یک خط افقی کوتاه (-) نشان داده می‌شود. مثلاً کلمات (که، چه، تو) را اینطور (U) و کلمات (من، ما، بَر و …) را اینطور (-) علامت می‌گذارند.

نکته: به زبان ساده‌تر علامت هجاها: الف: هجای کوتاه: بِ، دِ، کِ، شِ و … (U) ب: هجای بلند: را، شا، بی، بو و … (-) ج: هجای کشیده: آ رَ د، نان، بیست و … (-U)

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

هجاها

هجاها:

  1. یک هجایی مانند: آب، راه، گاه، ماه و …
  2. دو هجایی مانند: انار، سارا و …
  3. سه هجایی مانند: برادر، زمستان و …
  4. چهار هجایی مانند: آشپزخانه، تماشایی، مقررات و …
  5. پنج هجایی مانند: سپاسگزاری، احمدی نژاد و …

نکته: در فارسی شش نوع بخش یا هجا داریم:

  1. صامت + مصوت کوتاه. مانند: چه، که، تو (ضمیر) یا: بَ، بِ، بُ و …
  2. صامت + مصوت بلند. مانند: با، بو، بی.
  3. صامت + مصوت کوتاه + صامت. مانند: من، شب، سر.
  4. صامت + مصوت بلند + صامت. مانند: مار، مور، میر.
  5. صامت + مصوت کوتاه + دو صامت. مانند: دست، کشت، بند.
  6. صامت + مصوت بلند + دو صامت. مانند: داشت، دوست، بیست.

انواع هجا به زبانی ساده‌تر:

  1. کوتاه: شامل دو واحد می‌باشد یعنی از یک صامت و یک مصوت کوتاه. مانند: بَ، کِ، و…
  2. بلند: هجای بلند از سه واحد تشکیل می‌شود و به دو صورت می‌آید. الف: دو صامت و یک مصوت کوتاه. مانند: تَر، بَر، سَر، شَر و… ب: یک صامت و یک مصوت بلند. مانند: با، تا، بی، بو، نا، جی و…
  3. کشیده: اگر هجایی بیش از سه واحد باشد به آن هجای کشیده می‌گویند. مانند: دوست، خیش، داشت، کاشت، دَشت، دار، آرد، خار و… نکته: در تقطیع، کلمات همان‌گونه که خوانده می‌شوند نوشته می‌شوند. مانند ((خویش)) = که خوانده می‌شود = خیش و ((که)) خوانده می‌شود = کِ نکته ی مهم: مصوت بلند خودش به تنهایی دو واحد به حساب می‌آید. مانند (آ، ی، و)
  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰
  1. یإ مفتوح و یإ مختوم به مصوت بلند (آ)،

که ماقبلش حرف مکسور باشد مانند) سیه و گیاه و بیا ) در این موارد حرف پیش از( یإ ) یک هجای کوتاه محسوب می‌شود و یا با حروف بعد یک هجای بلند و یا یک هجای کشیده را تشکیل می‌دهد.مثلأ ((سیه )) به ( س یه( U - ) و((گیاه )) به ( گ یاه ( U - . ) و ((بیا )) به ( ب یا ( U - ) تقطیع می‌شود.

مثال:

میان نعره ها بشناخت آواز مرا آن شه

که صافی گشته بود آوازم از انفاس حیوانی

م یا ن-ِ نع / ر ها بش نا / خ آ وا ز-ِ / م را آ شه

U _ _ _ / U _ _ _ / U _ _ _ / U _ _ _

مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیلن

شاهد مثال در کلمه ی (میان ) است که ((میا )) به یک هجای کوتاه و یک هجای بلند تقطیع شده است.

مثال دیگر:

بیاور می که نتوان شد ز مکر آسمان ایمن

ب یا ور می / ک نت وا شد / ز مک ر-ِ آ / س ما ای من

U _ _ _ /U _ _ _ / U _ _ _ /U _ _ _

مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیلن

((بیاور )) به یک هجای کوتاه و دو هجای بلند تقطیع شده است.

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰
  1. هجای کشیده:

الف: یک مصوت کوتاه و سه صامت و یا یک مصوت بلند و دوصامت مانند:

((چرخ)) و ((هفت)) و ((روز)) و ((خواب)) در مثال‌های زیر این گونه هجای کشیده جز در آخر مصراع‌ها به یک هجای بلند و یک هجای کوتاه تبدیل می‌شود.

مثال:

(ور از نه چرخ بر تازی بسوزی هفت دریا را

بدرّم چرخ و دریا را به عشق و صبر و پیشانی)

و رز نه چر / خ بر تا زی / ب سو زی هف / ت در یا را

U _ _ _ / U _ _ _ / U _ _ _ / U _ _ _

ب در رم چر / خُ در یا را / ب عش قو صب / رُ پی شا نی

مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیلن

چنان که می‌بینیم هجای کشیده (چرخ و هفت) هر یک به یک هجای بلند و یک هجای کوتاه تبدیل شده است اما در مصراع دوم حروف آخر کلمات (چرخ و عشق و صبر) به وسیله ی واو عطف به هجاهای بلند و کوتاه تبدیل شده است.

ب: یک مصوت بلند و سه صامت مانند ((کیست)) و ((کارد)) و ((سوخت)) (که در آن‌ها سه حرف ساکن دیده می‌شود). در این موارد صامت سوم حذف می‌شود آن گاه مانند مورد الف در هجای کشیده عمل می‌شود.

مثال:

(آن کیست که کز روی کرم با ما وفاداری کند

بر جای بد کاری چون من یک دم نکو کاری کند)

آ کی س کز / رو ی-ِ ک رم / با ما و فا / دا ری ک ند

_ _ U _ / _ _ U _ / _ _ U _ / _ _ U _

بر جا ی بد / کا ری چ من / یک دم ن کو / کا ری ک ند

مستفعلن / مستفعلن / مستفعلن / مستفعلن

از کلمه ی ((کیست)) (ت) حذف شده و بقیه به یک هجای بلند و یک هجای کوتاه تبدیل شده است.

مثالی دیگر:

((گر موی من چون شیر شد از شوق مردن پیر شد من آرد گندم نیستم چون آمدم از آسیا))

در کلمه ی ((آرد)) حرف (د) حذف می‌شود و ((آر)) به یک هجای بلند و یک هجای کوتاه تبدیل می‌شود و در کلمات (شیر و پیر و نیستم و آسیا)

هجاهای کشیده به یک هجای بلند و یک هجای کوتاه تبدیل می‌شوند.

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰
  1. کسره ی اشباعی:

هجای کوتاهی است که باید آن را به هجای بلند تبدیل کرد به عبارت دیگر حرف متحرکی است که می‌توان یک حرف صامت بر آن افزوده (به شرطی که این افزایش در وزن شعر مشکلی ایجاد نکند). به جهت آن که این هجای کوتاه همیشه پس از مضاف می‌آید آن را کسره ی اشباعی گفته‌اند.

مثال:

(اگر لذّ ت ترک لذّت بدانی

دگر لذّت نفس لذّت نخوانی)

در این بیت کلمه ی لذّت چهار بار تکرار شده است که در دو مورد مضاف واقع شده است.

(لذّ ت ترک) و (لذّ ت نفس) که در هر دو مورد ((تا)) لذ ت باید به هجای بلند تبدیل شود.

به عبارت دیگر می‌توان یک صامت مثلاً ((ش)) در آخر هر دو افزوده و بیت بالا را به صورت زیر خواند:

اگر لذّتش ترک لذّت بدانی دگر لذّتش نفس لذّت نخوانی

یادآوری: این نکته ضروری است که کسره ی هر مضافی کسره ی اشباعی نیست مثلاً ما نمی‌توانیم در آخر کلمه ی ((ترک)) که مضاف است حرف صامتی بیفزاییم و بگوییم:((اگر لذّتش ترکش لذّت بدانی)) به وضوح می‌بینیم که وزن شعر شکسته می‌شود و شعر وزن خود را از دست می‌دهد.

مثالی دیگر:

بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایبان دارد بهار عارضش خطّی به خون ارغوان دارد

ب تی دا رم / ک گر د- ِ گل / ز سن بل سا / ی با دا رد

U/ _ _ _ U/ _ _ _ U/ _ _ _ U _ _ _

ب ها ر-ِ عا / رضش خط طی / ب خو ن-ِ ار / غ وا دا رد

مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیلن

م فا عی لن م فا عی لن م فا عی لن م فا عی لن
U _ _   U _ _   U _ _ _ U _ _ _
ب تی دا رم ک گر د گل ز سن بل سا ی با دا  رد

 

گرد گل

بهار عارض

خون ارغوان

می توان (صامت ش که در بالا مثال زده شده را به آن اضافه کرد: گردش گل - بهارش عارضش - خونش ارغوان. و وزن شعر به هم نمی خورد)

 

کسره ی (( د )) و (( ر )) و (( ن )) در کلمات ((گرد )) و ((بهار)) و((خون)) کسره ی اشباعی است و حروف آخر این کلمات هجای بلند محسوب می شوند.

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰
  1. واو بیان حرکت:

واوی است که صحیح لغت دری ملفوظ نیست مانند: واو (تو، دو، چو) که واو، حرکت حرف پیش از خود است و مصوت کوتاهی برای حرف پیش محسوب می‌شود و در تقطیع حذف می‌گردد.

مثال:

جهانا چه بد مهر و بد خو جهانی

چو آشفته بازار بازارگانی

ج ها نا / چ بد مه / رُ بد خو / ج ها نی

U _ _ /U _ _ /U _ _ /U _ _

چ آ شف / ت با زا / ر با زا / ر گا نی

فعولن / فعولن / فعولن / فعولن

((چو)) در آغاز مصراع دوم یک هجای کوتاه محسوب شده است.

نکته: واو بیان حرکت اگر در آخر رکن واقع شود هجای بلند به حساب می‌آید.

مثال:

(چو من با تو چنین گرمم چه آه سرد می آری)

چُ من با تو / چ نی گر مم / چ آ هِ سر / د می آ ری

U _ _ _ /U _ _ _ /U _ _ _ /U _ _ _

مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیلن

((تو)) در آخر رکن اول هجای بلند محسوب شده است.

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰
  1. تشدید (( ّ ))

تشدید یک حرف به حساب می‌آید، به عبارت دیگر کلمه ی مشدد همانگونه که در تلفظ تکرار می‌شود به هجاها تبدیل می‌شود.

مانند:

((سخن پیدا بود سعدی که حدّ ش تا کجا باشد))

س خن پی دا / ب ود سع دی / ک حد د ش تا / ک جا با شد

U _ _ _ / U _ _ _ /U _ _ _ /U _ _ _

مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیلن

حرف ((د)) در کلمه ی (حدّ) دو بار تلفظ شده و در دو هجای بلند قرار گرفته است.

  1. نون ساکنی که:

 

 

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰
  1. واو عطف:

الف:

واو عطف در مواردی حرکت حرف ما قبل خود محسوب می شود (به مصوت کوتاهی تبدیل می شود)

مثال:

(صد عقل و جان اندر پیش بی دست و بی پا آمده)

صد عق لُ جا / ن ن در پ یش / بی د س تُ بی / پا آ م ده

_ _ U _ / _ _ U _ / _ _ U _ / _ _ U_

مستفعلن / مستفعلن / مستفعلن / مستفعلن

حرف (و) در کلمه ی (عقل و جان) و (بی دست و بی پا) به صورت مصوت کوتاهی برای حرف پیش از خود در آمده است.

 

 

ب:

گاهی حرف ((واو)) در اواسط رکن‌ها و غالبا در اواخر ارکان کشش بیشتری پیدا می‌کند و با حرف پیش از خود به صورت هجای بلند تلفظ می‌شود و هجای بلند محسوب می‌گردد.

مثال برای اواسط رکن:

چنان صرف کن دولت و زندگانی

که نامت به نیکی بماند مخلّد

چ نا صر / ف کن دو / ل تو زن / د گا نی

_ U _ /U _ _ /U _ _ /U _ _

ک نا مت / ب نی کی / ب ما ند / م خل لد

فعولن / فعولن / فعولن / فعولن

مثال برای اواخر رکن:

( به جولان و خرامیدن در آمد سر و بستانی )

ب جو لا نو / خ را می دن / د را مد سر / و بس تا نی

U _ _ _ / U _ _ _ / U _ _ _ / U _ _ _

مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیلن

در کلمه ی ((جولان)) حرف ((واو)) با حرف پیش از خود هجای بلند ساخته است.

ج: ((واو)) عطف در آغاز رکن‌ها به تلفظ در نمی‌آید.

مثال:

(وگر باشد شبه تابان کجا در دانگی کردن)

و گر با شد / ش به تا با / ک جا در دا / ن گی کر دن

U _ _ _ /U _ _ _ / U _ _ _ /U _ _ _

مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیلن / مفاعیلن

واو ((وگر)) در آغاز رکن قرار گرفته و یک هجای کوتاه را نشان داده است.

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰
  1. نون ساکنی که:

نون ساکنی که پس از (آ) یا (او) و یا (یی) (مصوت بلند) بیاید از تقطیع ساقط است.

مانند:

(آن ترک یغما یی نگر دل ها به یغما می برد)

آ تر ک یغ / ما یی ن گر / دل ها ب یغ / ما می ب رد

_ _ U _ / _ _ U _ / _ _ U _ / _ _ U _

مستفعلن / مستفعلن / مستفعلن / مستفعلن

نون کلمه ی ((آن)) ساکن و پیش از آن مصوت بلند ((آ)) واقع شده است بنابر این از تقطیع ساقط شده است. و حرف (ن) حذف می گردد. در کلماتی مانند: (مشتاقان، بدان، جان، آن، فرزین، این، بیرون و …) که چنین شرایطی داشته باشند نیز حرف ((ن)) حذف می گردد.

  1. واو عطف
  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰
  1. مد
  2. ــٓـ
  3. مد به تنهایی یک حرف شمرده می‌شود و الفی که مد داشته باشد یک هجای بلند (یعنی: _ ) محسوب می‌شود.

مانند:

(شستم ز می در پای خم، دامن ز هر آلودگی)

شس / تم / ز / می / در / پا / ی / خم / دا / من / ز / هر / آ / لو / د / گی

_ _ U _ _ /_ U _ _ / _ U _ _  _ U _

مستفعلن / مستفعلن / مستفعلن / مستفعلن

در این مثال، حرف (آ) در کلمه (آلودگی) یک هجای بلند (_) محسوب شده است.

 

شس / تم / ز / می / در / پا / ی / خم / دا / من / ز / هر / آ / لو / د / گی

_ _ U _ _ U _ _  /_U _ _    /  _ U _

                               
شس تم ز می در پا ی خم دا من ز هر آ لو د گی
_ _ U _ _ _ U _ _ _ U _ _ _ U _
                               
                               

 

یادآوری: حرف (آ) اگر مصوت بلند حرف پیش از خود واقع شود، مد از تقطیع حذف می‌شود.

مانند:

(گرچه مه در عالم آرایی ز گیتی بر سر آمد)

گر چِ مه در / عا ل ما را / یی ز گی تی /بر س را مد

_ U _ _ / _ U _ _ / _ U _ _ / _ U _ _

فاعلاتن / فاعلاتن / فاعلاتن / فاعلاتن

مد در هر دو کلمه (آرایی و آمد) به جهت آن که (آ) مصوت بلند حرف پیش از خود تلفظ شده است، حذف شده است.

 

مثالی از شعر حافظ: آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند؟

آن/ کی+ست/ کز/رو/ی/ک/رم

با/ما/و/فا/دا/ری/ک/ند

بر وزن : مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

_ _ U _ _ U _ _  /_U _ _    /  _ U _

مس تف ع لن مس تف ع لن مس تف ع لن مس تف ع  لن
آن کیست - کز رو ی ک رم با ما و فا دا ری ک ند
_ _ U _ _ _ U _ _ _ U _ _ _ U _
                               
                               

 

  • بهرام بهرامی حصاری