s مهدی فرجی: پس «هر کسی از ظنّ خود شد یار من» روزی! :: کتاب بهرام

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام
طبقه بندی موضوعی
آخرین کامنت های شما
  • ۱۷ آبان ۰۲، ۱۳:۴۷ - محسن
    😱🤮
s

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهدی فرجی: پس «هر کسی از ظنّ خود شد یار من» روزی!» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

ای آنکه بودی در خوشی‌ها یار من روزی!
دیدم که افتادی پی آزار من روزی!

این سینه زندان بود، اما رفت با شادی
هرکس که خط انداخت بر دیوار من روزی!

شاید قسم خوردی فراموشم کنی، اما
سر می‌کشی در دفتر اشعار من روزی!

رفتی طنین شعرهایم در سرت... گفتم
دیوانه بر می‌گردی از تکرار من روزی!

با هر غزل جان دادم و بر گردنت افتاد
یکباره خون آبیِ خودکار من روزی!

هر زن به چشمم خیره شد، گم کرده‌ای را یافت
پس «هر کسی از ظنّ خود شد یار من» روزی!

بگذار بی‌پروا بگویم دوستت دارم
هرچند می‌خندی به این اقرار من روزی.

اشعار مهدی فرجی

بیوگرافی مهدی فرجی

  • بهرام بهرامی حصاری