شوق پرکشیدن است در سرم قبول کن!
دلشکستهام اگر نمیپرم قبول کن!
✔
این که دور دور باشم از تو و نبینمت
جا نمیشود به حجم باورم، قبول کن!
✔
گاه، پر زدن در آسمان شعرهات را
از من، از منی که یک کبوترم قبول کن!
✔
در اتاق رازهای تو سرک نمیکشم
بیش از آنچه خواستی نمیپرم، قبول کن!
✔
قدر یک قفس که خلوتت به هم نمیخورد
گاه نامه میبرم میآورم، قبول کن!
✔
گفتهای که عشق ما جداست، شعرمان جدا
بیتو من نه عاشقم، نه شاعرم، قبول کن!
✔
آب... وقتی آب این قدر گذشته از سرم
من نمیتوانم از تو بگذرم، قبول کن!