s فاضل نظری :: کتاب بهرام

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام
طبقه بندی موضوعی
آخرین کامنت های شما
  • ۱۷ آبان ۰۲، ۱۳:۴۷ - محسن
    😱🤮
s

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فاضل نظری» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

مگو خود را کنار دیگران تنها نمی بینی؟
تو تنهایی، فقط تنهایی خود را نمی بینی؟


رفیقا! شادمانی های عالم جاودانی نیست
مگر اندوه را در خنده ی گل ها نمی بینی؟


اگر نامی ز خسرو ماند از افسون شیرین بود
به غیر از عشق اکسیری در این دنیا نمی بینی!


کجا این حسن بی اندازه در تصویر می گنجد
تو از عکس خودت زیباتری امّا نمی بینی!


به جای دیدن آیینه ها در چشم ما بنگر
بدی از چشم خود می بینی و از ما نمی بینی!


شدی در چشم هایش خیره ای دل! سادگی کردی
از این پس هیچکس را غیر از او زیبا نمی بینی

فاضل نظری

 

غزل فوق به خوبی احساسات عمیق و تفکرات شاعر را درباره‌ی تنهایی، عشق و زیبایی به تصویر می‌کشد. 

1. محتوا و معنا:  

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

عنوان: کبوتر در شعر شاعران معاصر

مقدمه:

کبوتر، این پرنده‌ی صلح و آزادی، از دیرباز تا کنون در ادبیات و شعر فارسی جایگاهی ویژه داشته است. نمادین بودن کبوتر به عنوان پیام‌آور عشق، آرامش و امید، همواره الهام‌بخش شاعران در سراسر جهان و به‌ویژه شاعران معاصر ایرانی بوده است. در زمانه‌ای که جهان با چالش‌های متعددی روبرو است، شاعران معاصر با بهره‌گیری از تصویر کبوتر، احساسات عمیق انسانی خود را بیان کرده و به خوانندگانشان یادآوری می‌کنند که همچنان می‌توان به صلح و امید دل بست.

در این مقاله، به بررسی نقش و جایگاه کبوتر در آثار شاعران معاصر پرداخته و نشان خواهیم داد که چگونه این پرنده‌ی زیبا و معنوی به یک عنصر مرکزی در شعرهایشان تبدیل شده است. در ادامه، نمونه‌هایی از اشعار معاصر که کبوتر در آنها به تصویر کشیده شده است را تحلیل خواهیم کرد تا دریابیم چگونه هنرمندان امروزی از این نماد استفاده می‌کنند تا پیام‌های عاطفی و اجتماعی خود را منتقل کنند.

دیوانه بـــه سودای پـــری از تو کبوتر

از قاف فرود آمده عنقای من اینست

(حسین منزوی)

مدیون قدری آب و مشتی دانه یکروز
مثل کبوترهای بامم کرده باشی
(مهدی فرجی)
*
در لباس آبی از من بیشتر دل می‌بری‌
آسمان وقتی که می‌پوشی کبوتر می‌شوم‌
(مهدی فرجی)
*
گفتید:"بی کسی به خدا سرنوشت توست
تنهاترین پرنده ی عالم کبوتر است"

(سید مهدی موسوی)

*

آن با وفا کبوتر جلدی که پر کشید
اکنون به خانه آمده اما عوض شده است

(فاضل نظری)

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

غزل، این قالب شعری کهن و فاخر، همواره جایگاه ویژه‌ای در ادبیات فارسی داشته است. با ورود به دوران معاصر، غزل نه تنها از اهمیت خود نکاست، بلکه با تغییرات و تحولات بسیاری مواجه شد که آن را باز هم زنده‌تر و پویاتر کرد. شاعران معاصر با بهره‌گیری از زبان و اندیشه‌های نوین، توانستند غزل را به شکلی جدید و جذاب بازآفرینی کنند. این تحولات نه تنها در ساختار و فرم غزل، بلکه در مضامین و مفاهیم آن نیز قابل مشاهده است.

با وجود همه‌ی این پیشرفت‌ها و نوآوری‌ها، غزل معاصر هنوز تا رسیدن به کمال مطلوب و سر منزل موعود راه درازی در پیش دارد. برخی چالش‌ها و مسائل همچنان باقی مانده‌اند که نیازمند توجه و تلاش بیشتر شاعران و منتقدان ادبی است. از جمله می‌توان به نیاز به تعمیق بیشتر در مضامین، یافتن زبانی تازه و متناسب با زمانه، و همچنین حفظ تعادل میان سنت و نوآوری اشاره کرد.

در شعر فارسی، عناصر طبیعی همواره نقشی برجسته داشته‌اند و به عنوان ابزارهایی برای بیان احساسات و افکار شاعران مورد استفاده قرار گرفته‌اند. غزل معاصر نیز از این قاعده مستثنی نیست و طبیعت همچنان حضوری پررنگ در این قالب شعری دارد. عناصری همچون دریا، ساحل و توفان به عنوان نمادهایی پویا و چندوجهی در غزل معاصر مطرح می‌شوند، که هر یک با بار معنایی خاص خود به غنای مفاهیم و تصاویر شعری کمک می‌کنند. دریا با عمق بی‌پایان و جنبش‌های مستمرش، نمادی از احساسات ژرف انسان و تحولات روحی است؛ ساحل به عنوان مرزی میان ثبات و تغییر، محلی برای تلاقی آرامش و ناآرامی‌هاست؛ و توفان با قدرت و هیبت خود، نمایانگر لحظات بحرانی و تحولات بنیادین در زندگی فردی و اجتماعی می‌باشد.

در این مقاله، به بررسی چگونگی بهره‌گیری شاعران معاصر از این عناصر طبیعی پرداخته و نقش آن‌ها را در ایجاد تصاویر بدیع و مفاهیم عمیق‌تر در غزل معاصر تحلیل خواهیم کرد. هدف ما این است که نشان دهیم چگونه حضور پویا و معنادار این عناصر طبیعی نه تنها به زیبایی‌شناسی شعر افزوده، بلکه به بیان مؤثرتر احساسات و تفکرات شاعرانه نیز کمک کرده است.

ஜ۩۞۩ஜஜ۩۞۩ஜஜ۩۞۩ஜ

دریا در شعر شاعران معاصر

*

آن ماهی ام که گوشه ای از حوض، مرده ام
بیچاره آن دلی که به دریا سپرده ام

(میلاد عرفان پور)

*

مثل عشقی که به داد دل تنها نرسد
ترسم این است که این رود به دریا نرسد

(عبدالجبار کاکائی)

*

تو پری باشی و تا آن سوی دریا بروی
من به سودای تو یک مرغ مهاجر باشم

(غلامرضا طریقی)

*

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

دانلود رایگان کتاب شعر: دانلود مجموعه غزل اقلیت، اثر فاضل نظری

برای دانلود مستقیم کلیک کنید.

برای مطالعه آنلاین کتاب کلیک کنید.

چند غزل نمونه از کتاب :

نام غزل: عشق - از کتاب اقلیت - فاضل نظری

توان گفتن آن راز جاودانی نیست!

تصوری هم از آن باغ ارغوانی نیست!

 ♪

پر از هراس امیدم، که هیچ حادثه ای

شبیه آمدن عشق نا گهانی نیست!

  • بهرام بهرامی حصاری