s شعر در مورد قمار :: کتاب بهرام

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام

مطالب علمی فرهنگی هنری

کتاب بهرام
طبقه بندی موضوعی
آخرین کامنت های شما
  • ۱۷ آبان ۰۲، ۱۳:۴۷ - محسن
    😱🤮
s

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر در مورد قمار» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

تاوان این ترانه بگو انتظار نیست؟
این امتحان سخت من از روزگار نیست؟


تلخ است بی تو طعم تمام ترانه ها
رفتن همیشه چاره ی درمان یار نیست.


توفان بگو دوباره مرا مبتلا کند
این ابتلا به ساحت توفان، قمار نیست.


لبخند بی قواره ی این روزگار سرد
با انحنای چشم ترم سازگار نیست.


پاییز چشم های تو را قاب کرده ام
آخر به فصل های زمین اعتبار نیست.


می خواهمت که با همه دیوانگی هنوز
پای تو مانده ام، چه کنم اختیار نیست.

فاطمه یاوری

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

اسب سفید آمد و بر آن سوار نیست.

شهزاده ی امید میان غبار نیست.

 *

به قوی عشق، برکه ی قالی دخترک

محتاج هست ولی چشم انتظار نیست.

 *

آنقدر طول قطار زمستان بلند شد

دیگر گلی با خبر از نو بهار نیست.

 *

امروز لطف به نا اهل کرده باغبان

فردا کلاغ هست و به باغش چنار نیست.

 *

صندوق پیله پر از گنج رهایی است.

بازی فکری عاشق قمار نیست.

 *

زرّاد خانه داشت و به دنبال گنج بود!

گاهی تلاش چیزی به جز انتحار نیست.

بهرام بهرامی حصاری

  • بهرام بهرامی حصاری
  • ۰
  • ۰

این چار برگ خشک شده مال دفتر است
نه! آخرین قمار من و دست آخر است

*

من را به چاه درد خود انداخت و گذشت

هر کس که گفت با من خسته برادر است...

*

  • بهرام بهرامی حصاری