بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سال ها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
☂☆☂
از همان لحظه که از چشم یقین افتادند
چشم های نگران آینه ی تردیدند
☂☆☂
نشد از سایه ی خود هم بگریزند دمی
هرچه بیهوده به گرد خودشان چرخیدند
☂☆☂
چون بجز سایه ندیدند کسی در پی خود
همه از دیدن تنهایی خود ترسیدند
☂☆☂
غرق دریای تو بودند ولی ماهی وار
باز هم نام و نشان تو ز هم پرسیدند
☂☆☂
در پی دوست همه جای جهان را گشتند
کس ندیدند در آیینه به خود خندیدند
☂☆☂
سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است
فصل ها را همه با فاصله ات سنجیدند
☂☆☂
تو بیایی همه ساعت ها و ثانیه ها
از همین روز، همین لحظه، همین دم عیدند
قیصر امین پور