داستان دخترک کبریتفروش: فقر، امید و عشق
دخترک کبریتفروش (The Little Match Girl) یکی از داستانهای غمانگیز و تأثیرگذار هانس کریستیان آندرسن است که به بررسی موضوعاتی چون فقر، تنهایی و امید میپردازد. این داستان به زیبایی احساسات انسانی و واقعیتهای تلخ زندگی را به تصویر میکشد و خواننده را به تفکر دربارهٔ شرایط اجتماعی و انسانی دعوت میکند.
خلاصه داستان
در شب سال نو، دختری کوچک و فقیر با لباسهای ژنده و کهنه در خیابانها قدم میزند و سعی دارد کبریتهایی که در دست دارد را به فروش برساند. او در سرمای شدید زمستان به خود میپیچد و با چشمانی امیدوار به مردمی که برای خرید سال نو به خیابان آمدهاند نگاه میکند. اما هیچکس به او توجهی نمیکند و او در میان جمعیت احساس تنهایی میکند.