مرگ مولف: مفهوم و تأثیرات آن در ادبیات و نقد
تعریف مرگ مولف (Death of the Author)
مرگ مولف (Death of the Author) یک مفهوم نظری در ادبیات و نقد ادبی است که به ویژه در دهههای 1960 و 1970 توسط منتقدان و نظریهپردازان ادبی مطرح شد. این مفهوم به معنای جدا کردن اثر ادبی (Literary Work) از خالق آن (Author) است و بر این اساس، تأکید بر این است که معنای یک اثر تنها به واسطه نویسندهاش تعیین نمیشود، بلکه با توجه به تجربیات، زمینهها و تفاسیر خوانندگان (Readers) شکل میگیرد. این نظریه به ویژه در آثار رولان بارت (Roland Barthes) و میشل فوکو (Michel Foucault) به وضوح بیان شده است.
1. زمینه تاریخی و فلسفی
مفهوم مرگ مولف به عنوان یک ایده، در زمینههای مختلفی از جمله فلسفه، زبانشناسی و نظریههای ادبی شکل گرفته است. با ظهور نظریههای ساختارگرایی (Structuralism) و پساساختارگرایی (Post-structuralism)، توجه به متن (Text) و نحوه تفسیر آن افزایش یافت. رولان بارت در مقالهای با عنوان “مرگ مولف” (1967) بیان میکند که با مرگ نویسنده، متن به حیات خود ادامه میدهد و خواننده به عنوان یک عامل فعال در ایجاد معنا (Meaning) شناخته میشود. او معتقد است که نویسنده تنها یک منبع از معانی نیست، بلکه متن خود دارای زندگی و معانی متعددی است که به واسطه خوانندگان و زمینههای اجتماعی و فرهنگی شکل میگیرد.