ابوالقاسم فردوسی توسی، شاعر بزرگ ایرانی و سرایندهٔ شاهنامه، یکی از نامآورترین چکامهسرایان پارسیگوی تاریخ است که آثارش در ادبیات فارسی و جهانی جایگاهی ویژه دارد. فردوسی در سال ۴۱۶ هجری قمری (۴۰۳ هجری شمسی) در توس متولد شد و در ۴۰۰ هجری قمری (۱۰۱۰ میلادی) شاهنامه را در هفتاد و یک سالگی به پایان رساند. این اثر عظیم حماسی نه تنها بیانگر تاریخ ایران باستان است بلکه هویت ملی ایرانیان را در پس از اسلام حفظ و گسترش داد.
فردوسی در سرودن شاهنامه، با بهرهگیری از منابع مختلف تاریخی و افسانهای ایرانی همچون شاهنامهٔ ابومنصوری، تلاش کرد تا فرهنگ و تاریخ پیش از اسلام ایران را زنده نگه دارد. وی با استفاده از زبان فارسی و در پیوند دادن فرهنگ ایران باستان و ایران اسلامی، شاهنامه را به عنوان اثری فرهنگی و تاریخی از نسلهای گذشته به نسلهای آینده منتقل کرد.
زندگی فردوسی در دوران حکومت سامانیان و همزمان با جنبش استقلالطلبی ایرانیان قرار داشت. این دوره که شاهد رشد و شکوفایی زبان فارسی بود، زمینهای مناسب برای فردوسی فراهم کرد تا با بهرهگیری از زبان فارسی، شاهنامه را به رشته تحریر درآورد. فردوسی نه تنها در ادبیات فارسی بلکه در فرهنگ و فلسفه ایرانی نیز تاثیرگذار بود و در آثارش همواره بر اهمیت خرد و دانایی تاکید داشت.
در شاهنامه، فردوسی با دقت و هوشمندی داستانهای اسطورهای و حماسی ایران را به نگارش درآورد و بر اساس اصولی همچون عدالت، خرد، و نیکوکاری، آموزههایی اخلاقی را در دل حماسههای خود گنجاند. این اثر که به زبان فارسی نوشته شده، به عنوان یکی از بزرگترین آثار ادبیات جهان شناخته میشود و نه تنها در ایران بلکه در سراسر جهان تأثیرات زیادی گذاشته است.
علاوه بر شاهنامه، برخی دیگر از آثار منسوب به فردوسی نیز در تاریخ ادبیات فارسی مطرح است، هرچند که به جز شاهنامه، دیگر سرودههایش همچون مثنوی یوسف و زلیخا کمتر مورد تأیید پژوهشگران قرار گرفته است. فردوسی در سرودن این آثار بهویژه در شاهنامه، ضمن استفاده از دانشهای پیشین، از خرد و بصیرت خود برای خلق اثری جاودانه بهره برد.
به طور کلی، فردوسی نه تنها در زمینه شعر و ادبیات بلکه در حفظ هویت فرهنگی ایرانیان و گسترش زبان فارسی نقش بیبدیلی ایفا کرده است.